ehsan-bidi-260-410

احسان بیدی: دیروز صدام ، امروز سلمان، فردا زیریک مشت خاک ناقابل

ولی دران شب رویایی ترکی فیصل امده بود که به همگان بگوید من صاحب اول واخر مریم رجوی وسازمان هستم وحتی به ارباب پیشین بگوید که من الانی رییس هستم.ترکی فیصل بخوبی واگاهانه ضربه اول را زد وبانگاهی که هزار وی ک معنا داشت که حتی نفرات حاضر و سیاست مداران حاضر دریک شوک رفتن و ضربه دوم را بازتکرار کرد و …مریم رجوی که رکب توطئه خودش راخورده بود ودلش قرص بود که ارباب جدید الانی پرده از مرگ مسعود برنمیدارد وهنوز زمان دارد برای ایکه جا پای خودش را سفت کند ولی..خوب بعدازان شب بخوبی بارزشد که هدف ترکی فیصل چه بود وروی انگشت خودش سران رجوی را به بازی گرفت وبابردن این ملیجک ومزدوران جدیدش دربرنامه هایی که ازقبل خابش رادیده بود انها را به رقصاندن وادارکرده بود نه رقص رهایی بلکه رقصی درلجن زارهایی سیاسی وبی تباتی مریم رجوی.

دیروز صدام ، امروز سلمان، فردا زیریک مشت خاک ناقابل

احسان بیدی ـ تیرانا ، آلبانیا ـ 18.09.2016

نمیدونم این مجموعه حرفهایی که درذهن دارم  را چطور میتوانم به زبان ساده بیان کنم روی صحبتم با مریم رجوی  یاهمان بانوی ترور است .مریم رجوی که بخوبی نشان داده یک دستنشانده ای بیش نیست.

همه ما که دراشرف بودیم به خوبی یاد داریم که مسعودرجوی با چه ترسی پرده ازاسنادی برمیداشت که زمان شاه به دست نیروهایی ان موقع و روحانیون و حاکمان ایران افتاده بود و این سوال برای ما بود که داستان این همه سراسیمگی و دستپاچگی چه میتونه باشد و بعدها درشب نامه ها و زمزهایی که به گوش میرسید متوجه شدیم که مسعو درجوی رهبر خودش یا همان محمد اقا حنیف نژاد را فروخته وب عد داستان انشعاب به گوش ما رسید و مارکسیست شدن سازمان درپوش اسلامی … این روند چنان مسعود رجوی را عصبانی کرده بود که درصدد ان امد ودست اخر مجبورشده بود که مخالفین را به کام مرگ ببرد .

درست یادم میاد که بعد از اینکه مسعودرجوی مجبورشد سلاحها را تحویل بدهد البته به دستورارباب بزرگ درمحافلهایی روزمره و دست نوشته هایی که درهمه جا بود خبر ازاین داشت که مسعودرجوی یک معامله بزرگ با صاحب خانه داشت و درخاطرات و با هزاری ک زبان وقتی کوک این داستان شدیم متوجه شدیم که اصل مطلب این است که مسعود رجوی علاوه برمعامله بزرگ تعدادی نزدیک به 40 نفرازدختران وزنان را دران روزگار به صاحب خانه خود تقدیم کرده و رسما ارتش را به صاحب خانه فروخته و جز ارتش پنجم شده که بزرگترین خیانت را به همرزمان خودش کرده وا نجاییکه صاحب خانه ازماهیت رجوی به خوبی باخبر بود ومیدانست که مسعودرجوی یک مهره ای بیش نیست که بعنوان نیروی انقلابی هدفش این است که نفرات را ردیابی واینکه درعراق ومنظقه رخنه کند تا جا پای ارباب خودش را سفت ومحکم کند وهمین هم شد.

مسعود رجوی از انجاییکه بخوبی نشان داده در زندانهای زمان شاه یک چک هم نخورده  والنهایه با دست خط خودش محمد اقا را فروخت که برای عمر نکبت بار خودش چند صباحی زمان بخرد وبعدها بخوبی نشان داده که نه اینکه یک فرمانده ورهبری نیست که بشود روی ان حساب بازکرد بلکه ازهمان زندان خودش را به ساواک فروخته وبه بعد انهم یک مهره ای بیش بود برای ارباب خودش.

بعدازفرار خفت بار مسعود رجوی و البته به کشتن دادن موسی خیابانی و اشرف وبه دام انداختن دیگر یارانش به زندان و با فرار تاریخی خودش ازمهلکه مسعودرجوی پناه برد به فرانسه و باز شما بهترازمن میدانید که شرایط انموقع طوری شده بود که مسعودرجوی را ازفرانسه اخراج کرده وبازازانجاییکه هیچ پرنسیوی برای خودش نداشت به عراق عزیمت کرده والبته برای استارت زدن امپراطوی که به سرداشت … مسعودرجوی ازهمان روزهایی اول سعی کرد با خوش رقصی وخفت وخواری که فقط وفقط ازعهده خودمسعودرجوی برمیامد برای صاحب خانه جدید خودش میمون وار بازی دربیاورد که شاید صاحب خانه جدید این مزدور را جان پناه بدهد … مسعودرجوی ازانجاییکه هیچی برایش مهم نبودونیست جزجان کثیفش وازانجاییکه هیج حد ومرزی وپرنسیوی برای خودش وسازمانی که به ناحق دزدیده بود قائل نبود ازهمان روزهایی نخست شروع کرد به فروختن اسناد ومدارک وحتی پا را فراترگذاشت وارتش پنجم شد وبعدها درکشتار مردم کرد وحتی سلاح به دست گرفت وجان سربازان را گرفت وبدترازان خیانت درغالب انقلابگری به کشوری چون ایران کرد.

مسعودرجوی انچه که برایش درزندانها زمان شاه برایش اتفاق افتاده بود وبنا برگزارشان وحرفهایی مستند وعملکرد وبازتاب عملکرد خود رجوی درتعادل روحی وروانی نبوده وچه بسا شبها کابوسهایی میدید وازدردی صحبت میکرد که داستان همان ماچ داده وپیاز خورده شده میباشد.

یکی ازکارهایی که اربابان رجوی ازاوخواسته بودن شناسایی نفرات انقلابی عراقی ومنظقه ورخنه کردن درمناسبات انها وارتباط بانفرات مخالف صاحب خانه وسرنگونی صاحب خانه بود که درسالیان بعد به خوبی این بارز شده بود ولی ازانجاییکه با توجه به شرایط جنگ ومنطقه صاحب خانه نیازبه یک اهرم فشارداشت چه میمونی بهتر ازمسعودرجوی

سالیان پشت سرهم میامد ومیرفت وجنایت ودست اموزبودن رجوی برای نفرات چه درداخل وبیرون بارز ترمیشد تا جاییکه نیروهایی امریکایی امدن والبته شما بهترازمن نقش مسعودرجوی را درسرنگونی صاحب خانه بهتر میدانید وحتی گم وگور شدن نفرا ت و دانشمدان عراقی.

انهاییکه بامن ان سالها دراشرف بودن منظورم بعدازسرنگونی صاحب خانه قبلی بخوبی بیاد دارند که نفراتی بودن به اشرف میامدن که به دستور اربابان رجوی دراشرف جان میدادن ویا بعد گم وگور میشدن چه پارلمانترها کردی واعرب وتعداد انها ام کم نبود وحتی شما بازبهترازمن میدانید که رجوی چه نقشی دربرملا کردن جان پناه صاحب خانه داشت و چطوری ان را لو داده بود.

رجوی از انجاییکه بخوبی توانسته بود رهبرخودش را به کام مرگ بدهد و دیگر سران و مخالفین خودش را دگر بار به کام مرگ بردن و دادن صاحب خانه قبلی برایش کاری نداشت و یک شغلی شده بود برای مسعودرجوی.

با امدن نیروهایی امریکایی درعراق و اشرف و با عریان شدن مناسبات و سران سازمان بانفرات امریکایی وبرملاشدن مناسبات وخوش رقصیها انچه که باید این پازل را تکمیل میکرد انجام شد وسوال بی پاسخ جواب داده شده بودکه ارباب بزرگ رجوی کیست وبحق مسعودرجوی ازعهده ان برامد.

سیرحوادث چنان عریان بود و برضد رجوی روبه جلوبود که پرده ازماهیت رجوی درکشورهایی عربی وحتی اروپا برداشت وهمان ماموریت اولیه یعنی جا پا برای اربابان خودش درمنطقه باز کند برای رهبران اروپایی و عربی عریان شد و دست اخر معلوم شد که رجوی ماموریت اولش چه بوده .

مجموعه افشا گرییهایی که ازجانب جداشده ها میشد و حتی افشاگریهایی که ازطرف سران دولتهایی مختلف میشد پرده ازماهیت رجوی برداشت و حتی کارشکنیها و تجاوز هواداران و دست اخر رفتند توی لیست سیاه.

ارباب رجوی بخوبی میدانست که دیگر بار نمیتواند با مزدور خودش بازی کند و همین شد که رجوی مبدل شد به عامل چند ملیتی که مورد بازی دیگر کشورها قرار گرفته بود که حتی ابزاری شده بود که به ارباب رجوی فشار میاوردن وبرضد خودش داشت مبدل میشد و کارکرد قبلی را نداشت هیچ داشت عاملی میشد تا پای ارباب ازمنظقه واروپا برچیده بشود.

این بازی پشت پرده به جایی رسید که ارباب رجوی مجبور شده بود که این ملیجک خودش را تف کند بیرون.

درست سه ماه قبل از به سرانجام رسیدن برجام مریم رجوی که  بخوبی دیده بود بهترین فرصت است که از شرمسعود رجوی خلاص شود وسکان وامپراطوری را به سود خودش تمام کند اقدامات اولیه را انجام داد و انهم دراوورسورواز بود و بابروی کار اوردن اهر و نفرات مطمئن خودش دست به یک کودتا زد و حتی دراشرف ولیبرتی نفرات مطمئن خودش را سازماندهی کرد و تا وقت داشت نفرات خودش را از عراق کشید بیرون و به فرانسه اورد.

مریم رجوی بعدازشهریور 93 بخوبی میدانست که اگر فرصت را از دست بدهد قافیه را باخته وباید ضربات کاری خودش را بزند وچه فرصتی ازاین بهتر که الانی مسعودرجوی دردستان خودش است وغایب وتوان اشکار شدن را ندارد وبخوبی درک کرده بود که ریل انحلال واضمحلال سازمان پیش رواست وباید به دنبال یک ارباب جدید بگرده

مریم رجوی بخوبی تونست درمثلث لیبرتی _ البانیا _ اوور فرانسه نفرات خودش را مهره چینی کند وتنها کار مانده پیدا کردن یک ارباب بود که زمان مناسب انهم فراهم شده بود یعنی شرایط منظقه ای کشور عرب ونیروی ضد انسانی که دست به کشتار مردم عراق وسوریه میزد که همگی داستانهایی خوش رقصیهایی مریم رجوی را وهمصدا شدن با قاتلان مردم عراق وسوریه را بهتر ازمن میدانید ولی پشت این خوش رقصیها یک چیز نهفته بود وانهم مریم رجوی داشت برای ارباب جدید خودش رقص رهایی میکرد وجلب توجه میکرد که من همان بیوه مورد نظرم والانم مسعودرجوی را دراختیار دارم پس بیا ای ارباب

همه شما ازچرخش مداری مریم رجوی بخوبی باخبرهستید وحتی خرجهایی کلانی ودادن پیامهایی که برای ارباب جدید میکرد

گامهایی غلطی که مریم رجوی برداشت مورد تنفروانزجار افکار عمومی درجهان شده بود که حتی  سیاست مداران کثیف ام ازنیت مریم رجوی بیوه با خبر شده بودن وکار به جایی رسید که ارباب جدید خودش را در17 ژوئن رونمایی کرد

مریم رجوی فکر همه چیز را کرده بود الی یک چیز وبخوبی میدانست روزی خواهد رسید که گند کودتایی که کرده بود ومرگ مسعودرجوی یک روز نمایان خواهد شدولی فکر این را نمیکرد که این رکب را ازارباب جدیدش بخورد

اتحادیه اروپا وارباب قبلی درواشنگتن مریم رجوی و مسعودرجوی را بخوبی طرد و تف کرده بودند و بعدازبرجام مشخص وبارز شده بود که روند پیش روانچه هست انحلال واضمحلال است وبس.

ولی دران شب رویایی ترکی فیصل امده بود که به همگان بگوید من صاحب اول واخر مریم رجوی وسازمان هستم وحتی به ارباب پیشین بگوید که من الانی رییس هستم.

ترکی فیصل بخوبی واگاهانه ضربه اول را زد وبانگاهی که هزار وی ک معنا داشت که حتی نفرات حاضر و سیاست مداران حاضر دریک شوک رفتن و ضربه دوم را بازتکرار کرد و …

مریم رجوی که رکب توطئه خودش راخورده بود ودلش قرص بود که ارباب جدید الانی پرده از مرگ مسعود برنمیدارد وهنوز زمان دارد برای ایکه جا پای خودش را سفت کند ولی..

خوب بعدازان شب بخوبی بارزشد که هدف ترکی فیصل چه بود وروی انگشت خودش سران رجوی را به بازی گرفت وبابردن این ملیجک ومزدوران جدیدش دربرنامه هایی که ازقبل خابش رادیده بود انها را به رقصاندن وادارکرده بود نه رقص رهایی بلکه رقصی درلجن زارهایی سیاسی وبی تباتی مریم رجوی.

مریم رجوی که حکایت کای مصل چوب دوسراتش شده بودکه بهش فرورفته بود توان بازگشت به گذشته را نداشت …

ارباب جدید با اعلام خبرمرگ مسعودرجوی درانظار سیاسی بخوبی گفت که جان ومال وسرنوشت شما خانم رجوی الانی دردستان من است وباید ..

مسعودرجوی باد کاشتی وطوفان باید دروکنی

مریم رجوی خفت وخواری کاشتی وباید لجن دروکنی

احسان بیدی_ البانیا

5 دیدگاه :

پاسخ دهید