Albania-Hassan-shahbaz-260-410

خاطرات حسن شهباز ، از پیوستگی تا جدایی از مجاهدین خلق در آلبانی ـ قسمت چهارم

مثلا ميگفتند دركجاى دنيا درارتش ها ديده ايد كه نفرات رده بالا ، با رده هاى مختلف و با سابقه ، در تمام مزايا و امتيازات با كسى كه تازه از راه رسيده ، برابر باشد ، حتى محل استراحت و خورد و خوراكشان هم يكى باشد ، و اين را عين برابرى دانسته كه فقط ازدست يك اجتماع انقلابى اين كار ساخته است و اين تساوى را نمادى ازجامعه بى طبقه توحيدى ميدانستند و خود را خالق آن معرفى ميكردند ، كه البته درادامه مفهوم دقيقترى از اين ” تساوى به هر قيمت ” در درون مناسبات را، ارائه خواهم داد كه چطورهمين ظاهر و شكل باصطلاح مساوى،بدون تكلف پوشى براى وادار نمودن افراد به سكوت در مقابل دجالگريهايى در درون تشكيلات كه در نهايت هدفش تهى كردن افراد ازهويت انسانى بوده و از رشد هرگونه تفكر و انديشهاى كه در تعارض با اهداف خودشان بود با ترفندهاى جلوگيرى ميكردند،البته در ادامه به موضوع بيشتر خواهيم پرداخت. اما اين “ تساوى بهر قيمت “ در درون تشكيلات ، يادآور جمله اى از كتاب “ مزرعه حيوانات “ نوشته “ جرج اورول “ است، كه ميگويد: در اين مزرعه همه با هم برابرند ، اما بعضى ها برابرترند ، در ادامه به اين موضوع خواهم پرداخت كه چگونه اين سازمان با يك ديكتاتورى تشكيلاتى نتنها از بروز هر گونه زمينه اى براى رشد وآگاهى نفرات جلوگيرى ميكرد بلكه هرآن چيزى كه اين زمينه را هم فراهم مينمود را، با انواع و اقسام ترفندها سركوب مينمود ، در ادامه به اين موضوع بيشترخواهم پرداخت .

از پیوستگی تا جدایی از مجاهدین خلق در آلبانی ـ قسمت چهارم 

حسن شهباز ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 19.12.2018

http://www.iran-azadi-albania.info/

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

لینک به قسمت سوم

Albania-Hassan-shahbaz-260-410
نكته قابل ذكرى كه ميخواهم به آن اشاره كنم اين است : تنها دليلى كه باعث شد اين سرگذشت را برايتان نقل كنم ، وجود صدها تن مانند من در درون زندانيست كه روز بروز بيشتر در درون خود فرو ميرود و بسته تر ميشود و همه آنها در ناآگاهى ،محكوم به مرگى تدريجى و بدون هيچ هويتى هستند.
آنچه كه گذشت
در تعطيلات ميان ترمى دانشگاه براى زيارت به عراق رفته بوديم، در شهر نجف بوديم همينطور كه از حرم خارج ميشديم متوجه شديم ،راننده هاي تاكسى كه گويا از ظاهر ما متوجه ايرانى بودنمان شده بودند با گفتن اشرف اشرف به سمت ماشين هايشان اشاره ميكردند ما هم طي گشت و گذارى كه در شهرها ي مختلف عراق داشتيم ، متوجه شديم كه بعد از حمله آمريكا ،تمامي نفرات ارتش، توسط امريكا خلق سلاح شده اند و در اشرف بسر ميبرند، بعد از كمى مشورت تصميم گرفتيم سرى به آنجا بزنيم ، حس كنجكاوى وشناخت بيشتراز اين افراد و آگاهى از مواضع سياسى آنها در آن لحظه دلايلى بود كه ما را به اين ديدار تشويق ميكرد .و بدينگونه بود كه ما وارد اشرف شديم
چند روز اول را در قسمتى بوديم كه به آن ورودى گفته ميشد چندين نوار و فيلم ديده بوديم ، در آنجا از شرايط پذيرش و ضوابط ارتش را برايمان تشريح كردند،بعد وارد قسمت پذيرش شديم
در پذيرش آموزشهاى مختلفى داده ميشد كه در فصل هاى قبلى در مورد آموزش تشكليلات و تاريخچه،توضيح دادم ،نشست هاى ديگرى هم هر هفته برگزار ميشد كه از جمله ميتوان به نشت سياسى اشاره كرد، اين نشست كه در پايان هر هفته توسط فرماندهان اصلى برگزارميشد ،اخبار هفته را درقالب فريم ورك رهبر فرقه كه عبارت بود از تابلوهاى محتمل، به نمايش ميگذاشت ،با بررسى تحولات و رويدادهاى مرتبط با ايران ، پيروزى هاى بدست آمده را يك به يك ميشمارد و مسيرهاى محتمل در پيش رو را ، طورى به نمايش ميگذاشت كه در آن وعده هاى رهبر فرقه به زودى جامع عمل خواهد پوشيد و با همين اخبار روز، در همان تابلوها، تمام تلاش بر اين بود كه ، همان بحث ها ى رهبر فرقه را در اذهان نفرات بنشانند و بهرحال افراد با همان فضاى ذهنى و خيالى ايجاد شده ، بتوانند ادامه بدهند و اين روزمره گى كه در درون هر فردى وجود داشت را نفرات با فشار كمترى بتوانند تحمل كنند و با اين وعده ، كه گويا ساحل نجات نزديك است و به اين صورت هرهفته با اين نشست دكل سرنگونى از دور نمايان ميشد.
البته آموزشهاى ديگرى هم در حاشيه جريان داشت و توسط نفراتى كه بصورت روزمره با آنان مراوده داشتيم بصورت غيرمستقيم يادآورى و تكرار ميشد مثلا ميگفتند دركجاى دنيا درارتش ها ديده ايد كه نفرات رده بالا ، با رده هاى مختلف و با سابقه ، در تمام مزايا و امتيازات با كسى كه تازه از راه رسيده ، برابر باشد ، حتى محل استراحت و خورد و خوراكشان هم يكى باشد ، و اين را عين برابرى دانسته كه فقط ازدست يك اجتماع انقلابى اين كار ساخته است و اين تساوى را نمادى ازجامعه بى طبقه توحيدى ميدانستند و خود را خالق آن معرفى ميكردند ، كه البته درادامه مفهوم دقيقترى از اين ” تساوى به هر قيمت ” در درون مناسبات را، ارائه خواهم داد كه چطورهمين ظاهر و شكل باصطلاح مساوى،بدون تكلف پوشى براى وادار نمودن افراد به سكوت در مقابل دجالگريهايى در درون تشكيلات كه در نهايت هدفش تهى كردن افراد ازهويت انسانى بوده و از رشد هرگونه تفكر و انديشهاى كه در تعارض با اهداف خودشان بود با ترفندهاى جلوگيرى ميكردند،البته در ادامه به موضوع بيشتر خواهيم پرداخت.
اما اين “ تساوى بهر قيمت “ در درون تشكيلات ، يادآور جمله اى از كتاب “ مزرعه حيوانات “ نوشته “ جرج اورول “ است، كه ميگويد: در اين مزرعه همه با هم برابرند ، اما بعضى ها برابرترند ، در ادامه به اين موضوع خواهم پرداخت كه چگونه اين سازمان با يك ديكتاتورى تشكيلاتى نتنها از بروز هر گونه زمينه اى براى رشد وآگاهى نفرات جلوگيرى ميكرد بلكه هرآن چيزى كه اين زمينه را هم فراهم مينمود را، با انواع و اقسام ترفندها سركوب مينمود ، در ادامه به اين موضوع بيشترخواهم پرداخت .
ادامه دارد

//////////////////////////

حسن حیرانی: ارتش سایبری مریم پاک رهایی (قسمت اول)

به هر حال نفراتی که در بالای فرقه رجوی مشرف و مطلع ازموضوعات و شرايط بودند ميدانستند که علت این عقب ماندگی در صحنه سياسي اوضاع و تحولاتی که در […]

Albania-gholamali Mirzayi-Azim Mishmast 260-410

افشای رذالت و ماهیت فرقه رجوی در آلبانی توسط محمدعظیم میش مست و غلامعلی میرزایی

حالا حکایت فرقه دم بریده رجوی همین شده است، این فرقه که بعد از رو شدن دستش و بر باد رفتن رویاهای کودکانه اش که مریم قجر به اعضاء می […]

Hassan-shahbaz - Nejatyaftegan az MKO-dar Albani-260-410

از پیوستگی تا جدایی حسن شهباز از مجاهدین خلق: قسمت سوم ـ پینگ پنگ بازی خواهران مجاهد با برادران آمریکایی

در زمانيكه آمريكايي ها به مقرات سر كشى ميكردند بر روىِ درب ورودى پذيرش نوشته شده بود كه: مقدم مهمانان وهواداران و خانواده هاى محترم گرامى باد ، گفته بودند […]

Mostafa Rajavi-260-410

غلامعلی میرزایی: پرده ای از جامعه بی طبقه توحیدی رجوی

فرزند من كه بعد از سي وهفت سال براي ديدن من بيايد مزدور است اما فرزند رجوي واحمد واقف وديگران بايستي با اسامي مستعار كه توسط اين فرقه براي آنها […]

Albania-malek beyt mashal-nejatyaftegan dar albani- 3- 260-410

خاطرات مالک بیت مشعل : واقعا ” مغز شویی ” در سازمان مجاهدین خلق چیست؟ قسمت سوم

واقیعت این است که من وقتی در داخل سازمان می شنیدم که می گویند در سازمان مجاهدین افراد ” مغزشویی ” می شوند ، خنده ام می گرفت و از خودم می […]

Albania-gholamali Mirzayi-Khaterat -1-260-410

خاطرات غلامعلی میرزایی: برای آنانی که هنوز سازمان مجاهدین خلق را نمی شناسند ـ قسمت اول

در یک مرخصی چند ساعته برای آماده کردن الزامات مانور به شهر آمدیم وهر کس رفت شهر خودش .من بعد از 23 روز برگشتم . رکن دو ارتش در واقع […]

Albania-Hassan Heyrani3-shakhsiyate Rajavi 260-410

حسن حیرانی: هیچ آرایشی شخصیت زشت رجوی را نمی پوشاند

آیا به کشتن دادن افراد دراشرف که خود ما زمانی آلت دست شما بودیم وبه دستور تشكيلاتي عراقی ها را تحریک می‌کردیم که شلیک کنند و بالطبع نفرات کشته شوند […]

Albania-khaterat Azim-mishmast-gheamat aval-260-410

محمد عظیم میش مست: ” خاطرات من ” قسمت اول ـ مهرماه 1359 بعد از تجاوز ارتش صدام حسین به خاک ایران اسیر شدم

همانطور كه در اعلام جدايي خودم گفتم با توجه به آنچه كه در اين ساليان سياه برمن و امثال من گذشت بر آن شدم كه صداي خفته و خسته قربانيان […]

پاسخ دهید