Albania-Rahman Mohamadian

رحمان محمدیان: سوء استفاده فرقه رجوی از نام و آوازه استاد شجریان

حالا هم داستان استاد شجریان است تا زنده بود همه می دانند که رجوی باچه کینه ای از او یاد می کرد و چه می گفت و بعد هم که به درخواست آنها پاسخ نداده بود چطور گوش کردن به ترانه های او تحریم و مذموم بود. اما حالا که استاد نیست می آیند وچنین وچنان می گویند. استفاده ابزاری و وقیحانه از استادی که تا زنده بود به اینها روی خوش نشان نداد. آقای طاهر زاده می گوید که این شعر راخواند و فلان را هدیه کرد. اما بهر حال طلب شما مشخص بود و جواب ایشان غیراز نه مگر چیز دیگری بود؟ خب برسم ادب استاد که اهل شعر و حافظ شناس وبا شما هم خودتان می گویید آشنا بوده شعری خوانده و محبتی کرده است؛ همانگونه که با دیگران می کرده و رسم استاد بوده است ! اما نگفتی که جواب مشخصش چی بود فقط کلی گویی کردی …

همه آنهایی که توی تشکیلات رجوی بودند و از جمله من یادم هست که رجوی در این مورد ترا احضارکرده و پرسید چی شد؟ تو توضیحات مفصل دادی که می شود جای دیگر بیان شود. ودرنهایت رجوی پرسید تو برای چه رفتی و جواب چی بود ؟ گفتی که پیغام بردم و خودم خواسته ام این بود که استاد بیا و به مقاومت مردم – شورای ملی مقاومت و مجاهدین – بپیوند و جواب در نهایت این بود؛ « من خانواده ام را دوست دارم » و خودت هم حتما یادت هست که رجوی با تغییر و عصبانیت گفت دیدید؟ غرق کامل در «ج ».

دوگانگی در رفتار و گفتار فرقه رجوی

سوء استفاده از نام و آوازه استاد شجریان بعد از فوت استاد

رحمان محمدیان ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 22.10.2020

چند روز از فوت استاد شجریان گذشته است و جامعه ایران و بخصوص جامعه هنری ازفقدان این استاد گرانقدر در ماتم و عزادار است.

دلیلش هم اینست که هنر با روح و روان سرکار دارد و برعواطف انسانها تاثیر می گذارد و به آدم شناخت عاطفی می دهد.

هیچ ایرانی نیست که صدای دلنواز استاد شجریان بر او تاثیرنکرده وگاه وبیگاه و بهر مناسبتی گوشه ای از اثار این هنرمند مردمی را زمزمه نکند و یا گوش دل به صدایش ندهد. بهر حال قدر این استاد گرانقدر را بایستی هنرمندان دیگر و هنرشناسان بازخوانی و قدرگذاری کنند.

اما مطلبی که می خواستم بگویم و چند روز تلاش کردم از کنارش بگذرم اما نتوانستم، موضع وقاحت بار و منافقانه فرقه رجوی در قبال این هنرمند گرامی و ملی است.

همه می دانند که رجوی بارها تلاش کرده بود و با پیغام و فرستادن نفرات گوناگون برآن بود که این هنرمند گرانمایه و پرآوازه را به سمت خود بکشد و از آوازه او استفاده سیاسی خودش را ببرد! حتما مثل خانم مرضیه که هرچه داشت برای این جماعت در طبق اخلاص گذاشت ولی همه رفتار این فرقه با خانم مرضیه و حرفهای رجوی راجع به او را بیاد دارند که با وقاحت می گفت من مرضیه را برای مریم می خواهم؛ می خواهم دور وبر مریم از این افراد پر باشد تا بیشتر درامان باشد وکارش را بکند و ماموریتش را بهتر انجام بدهد، و می گفت «مرضیه کیه هرچه هست برای مریم است و اگر این نبود امثال مرضیه بچه درد ما می خورند».و خیلی حرفهای دیگر که حتما همه شنیده و باعث تناقض خیلی از افراد می شد.

چند روز پیش سالگرد وفات خانم مرضیه بود و بهمین مناسبت گفتن یک خاطره از او در درون تشکیلات رجوی خالی از لطف نیست.

پس از مدتی که خانم مرضیه به عراق آمده بود چون خیلی خونگرم بود دلش می خواست بیاید و از قرارگاه های مختلف دیدن و با بچه ها دیدار داشته باشد اما بقول خودش اجازه اینکار را بهش نمی دادند.

ما آنزمان در بصره و در قرارگاه موسوم به حبیب بودیم؛ یکروز که برای انجام کاری به بغداد آمده بودیم در سالن جلالزاده با خانم مرضیه روبرو شدیم و او هم وقتی فهمید ما از بصره آمده ایم گفت من با بچه های بصره کاردارم چون اینها در این هوای گرم و طاقت فرسا خیلی اذیت می شوند و سر میز ما آمد و بعد از تعارفات اولیه گفت شاید بزودی بیام قرارگاهتون هم دیدار کنیم و هو براتون کمی بخونم تا ازخستگی شمامقداری کم کنم، چه کنم منم واین صدا؛ تحفه دیگری ندارم…

ما که خیلی مشتاق بودیم اظهار علاقه کردم و حتی بعضی از بچه ها ترانه های خاصی را ذکر کردند امادر نهایت گفت میدانید یک خانم مجاهدی را گذاشتن پیش من حتی آب هم با اجازه او باید بخورم و  و با دلی شکسته وصدایی غمگین گفت ؛ خانم (منظورش مریم رجوی بود)هم حرف منو قبول نمی کند و من نمی توانم قولی بدهم ولی تقاضا داده ام و امیدوارم موافقت شود، بیایم و شما را ببینم.« انگار تازه داشت زهر تلخ مناسبات و تشکیلات رجوی را حس می کرد». اما این اتفاق هرگز نیفتاد و به او این اجازه را ندادند.

حالا هم داستان استاد شجریان است تا زنده بود همه می دانند که رجوی باچه کینه ای از او یاد می کرد و چه می گفت و بعد هم که به درخواست آنها پاسخ نداده بود چطور گوش کردن به ترانه های او تحریم و مذموم بود.

اما حالا که استاد نیست می آیند وچنین وچنان می گویند. استفاده ابزاری و وقیحانه از استادی که تا زنده بود به اینها روی خوش نشان نداد.

آقای طاهر زاده می گوید که این شعر راخواند و فلان را هدیه کرد. اما بهر حال طلب شما مشخص بود و جواب ایشان غیراز نه مگر چیز دیگری بود؟

خب برسم ادب استاد که اهل شعر و حافظ شناس وبا شما هم خودتان می گویید آشنا بوده شعری خوانده و محبتی کرده است؛ همانگونه که با دیگران می کرده و رسم استاد بوده است !

اما نگفتی که جواب مشخصش چی بود فقط کلی گویی کردی …

همه آنهایی که توی تشکیلات رجوی بودند و از جمله من یادم هست که رجوی در این مورد ترا احضارکرده و پرسید چی شد؟

تو توضیحات مفصل دادی که می شود جای دیگر بیان شود. ودرنهایت رجوی پرسید تو برای چه رفتی و جواب چی بود ؟

گفتی که پیغام بردم و خودم خواسته ام این بود که استاد بیا و به مقاومت مردم – شورای ملی مقاومت و مجاهدین – بپیوند و جواب در نهایت این بود؛ « من خانواده ام را دوست دارم » و خودت هم حتما یادت هست که رجوی با تغییر و عصبانیت گفت دیدید؟ غرق کامل در «ج ».

بهرحال طبق گفته خودت تو بارها به دیدار استاد رفتی و پاسخ نه بود و این راهم همه میدانند که استاد بارها به خارج آمده و در محافل گوناگون هم خوانده و سخن گفته است وخوب میدانی موافق کار و عملکرد شما نبود وگرنه اگر شده یکبار حتی در پرده ایهام اشاره ای هم بشما می کرد کاری که برای خیلی کسان دیگر کرد و پایش هم ایستاد.

حرف این است که چرااین فرقه اینقدر وقیح است؟ و حالا که دست استاد از دنیا کوتاه شده است بفکر سوء استفاده از او افتاده است و تاحالا چرا نمی گفتید و آثار او در مناسبات تحریم بود.

لابد چون استاد دیگر نیست که دروغتان را برملاء کند.

و سخن آخر اینکه آقای طاهر زاده که قبلا مورد احترام من و ما بودی! باید بدانی اگر با او واقعا دوست و آشنایی داشتی؟ این رسم رفاقت و آشنایی نیست و کارتان در حق این استاد اصلا دوستانه و انسانی نیست.

شما حیف است برسم این فرقه با دوستتان اینطور رفتار کنید.

 

 

///////////////////////////////////////////////

Ashraf_Iraqi_Police-Rajavi 260-410

موسی دامرودی: 10 شهریور 1392 و قربانیان توهم های رجوی برای رسیدن به قدرت

اگر به پروسه فرقه در زمان صدام حسین نگاهی کوتاه بیندازیم خواهیم دید که در آن زمان فرقه مجاهدین خلق حق کارهای سیاسی و نیرویی در عراق را نداشت و فقط در یک محدودهای که برایش تعیین کرده بودند فعالیت میکرد ولی بعد از سرنگونی دولت عراق و باز شدن فضای سیاسی و سو استفاده از موقعیت بدست آمده فرقه مجاهدین برای جذب نیروی جوان از ایران و عراق .تجمعات و کنسرتها که هیچ انطباقی با ماهیت آن نداشت در عراق برگزار میکرد و این در زمانی بود که نیروهای آمریکایی حفاظت و امنیت کمپ را عهده دار بودند و بعد از انتخابات در عراق همه موارد فوق برچیده شد و کسی حق ورود به اشرف و کار سیاسی و غیره را نداشت و دولت عراق گفت هرگونه همکاری با این گروه تروریستی ممنوع و عواقب خود را دارد ، از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۰ چندین رشته درگیری و تنشهایی که منجر به درگیری و کشته شدن نفرات فرقه. وجود داشت آنهم عمدتا مقصر سران فرقه بودند چون هر کدام از درگیریها قابل پیش بینی و پیشگیری بود ولی رجوی میگفت ما با دادن خون بالا میرویم و راهمان با خون باز می شود( آری باید به این احمق گفت که با خون بیگناهان خودتان که در میروید مرگ خوب است ولی برای همسایه) .و در همین راستا 101 نفر را هم بقول رجوی حافظ اموال و یکان فدایی ۳۱۳ در کمپ اشرف نگهداشت با وجود اینکه میدانست خطر قتل عام هست؟؟؟

10 شهریور 1392 و قربانیان توهم های رجوی برای رسیدن به قدرت 

موسی دامرودی، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 08.09.2020

Albania-Musa Damroudi-5-260-410

بعد از هر درگیری شروع به حساب و کتاب میکرد که ما در زمان حکومت صدام حسین اینقدر در سال کشته میدادیم و الان خیلی کمترشده است .مثل بقالی که حساب یک ریال ده شاهی میکرد رجوی هم میگفت مثلا در آن زمان ما سالیانه 3/2 دهم کشته میدادیم و به این شکل میخواست تحلیل های کشکی خودش را توجیه و لاپوشانی کند … رجوی با حرافی نفرات باقی مانده در اشرف را یگان فدایی 313 مینامید اینطوری خودش گرای اشرف را داد گفت چرا بجای زدن لیبرتی اشرف را با افراد کم هدف قرار نمیدهند آیا این حرف تصادفی بود خیر چون رجوی مستمر دنبال تنش آفرینی بود …

شهریور ماه ۱۳۹۲ جنایتی که رجوی در حق بازماندهای اشرف کرد!؟

بعد از روی کار آمدن ائتلاف شیعه در عراق و شکست پروژه های فرقه مجاهدین در عراق دولت وقت عراق خواهان رعایت فرقه از قوانین جدید عراق شد ولی کماکان فرقه مجاهدین در رویای زمامداری صدام حسین سیر میکرد و میخواست مثل دولت قبلی عراق استقلال عمل کامل داشته باشد یعنی آزادانه به هر جا خواست برود ۰

اگر به پروسه فرقه در زمان صدام حسین نگاهی کوتاه بیندازیم خواهیم دید که در آن زمان فرقه مجاهدین خلق حق کارهای سیاسی و نیرویی در عراق را نداشت و فقط در یک محدودهای که برایش تعیین کرده بودند فعالیت میکرد ولی بعد از سرنگونی دولت عراق و باز شدن فضای سیاسی و سو استفاده از موقعیت بدست آمده فرقه مجاهدین برای جذب نیروی جوان از ایران و عراق .تجمعات و کنسرتها که هیچ انطباقی با ماهیت آن نداشت در عراق برگزار میکرد و این در زمانی بود که نیروهای آمریکایی حفاظت و امنیت کمپ را عهده دار بودند و بعد از انتخابات در عراق همه موارد فوق برچیده شد و کسی حق ورود به اشرف و کار سیاسی و غیره را نداشت و دولت عراق گفت هرگونه همکاری با این گروه تروریستی ممنوع و عواقب خود را دارد ، از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۰ چندین رشته درگیری و تنشهایی که منجر به درگیری و کشته شدن نفرات فرقه. وجود داشت آنهم عمدتا مقصر سران فرقه بودند چون هر کدام از درگیریها قابل پیش بینی و پیشگیری بود ولی رجوی میگفت ما با دادن خون بالا میرویم و راهمان با خون باز می شود( آری باید به این احمق گفت که با خون بیگناهان خودتان که در میروید مرگ خوب است ولی برای همسایه) .و در همین راستا 101 نفر را هم بقول رجوی حافظ اموال و یکان فدایی ۳۱۳ در کمپ اشرف نگهداشت با وجود اینکه میدانست خطر قتل عام هست؟؟؟

حدود یک سال از تخلیه اشرف گذشته بود سران فرقه با اینکه میدانستند که هر از گاهی جلو مقر 49 حرکت های مشکوک وجود دارد ولی هیچ عکسل عملی از خود نشان نمیدادند و حتی خبرها را به نفرات در لیبرتی نمیگفتند چرا که میترسیدند. افراد اعتراض بکنند ، در نشستی رجوی بعداز موشکباران لیبرتی گفت مارا برگردانید به اشرف و تا چند ماه پرسه مصاحبه کمیساریا را بانفرات متوقف کرد و برگشت به اشرف را تیز کرد و به نفرات اشرف هم دستور داده شده بود که اشرف را برای باز گشت از لیبرتی آماده کنند فیلمبرداری و از سیما پخش کردند که توجهات را به اشرف جلب کرد و اتفاق ۱۰ شهریور رخداد.

بله رجوی اینطوری خودش گرای اشرف را داد گفت چرا بجای زدن لیبرتی اشرف را با افراد کم هدف قرار نمیدهند آیا این حرف تصادفی بود خیر چون رجوی مستمر دنبال تنش آفرینی بود زیرا میخواست از کشته ها استفاده سیاسی را ببرد. در مصاحبه آقای کریم قسیم گفتنددر ۱۹ فروردین از کشته شدن نفرات دراشرف ناراحت بودم به محسن رضایی گفتم چرا کاری نمیکنید که همه کشته میشوند. گفت: محسن به من گفت چند نفر کشته را ولش کن ببین چقدر از رسانه ها انعکاس گرفتیم این مهم است؟!

آیا بعد از 10 شهریور رجوی چه چیزی نصیبش شد.

باید گفت هیچ هم چوب را خورد و هم پیاز 59 نفر کشته و مفقود و از طرفی ترک اشرف در کوتاه ترین زمان جا گذاشتن تمامی اموال و غیره در لیبرتی با براه انداختن شو اعتصاب غذا وقتی دید کسی به این کار توجه ای ندارد و هیچ سود سیاسی نداشت. و با سرهم بندی و شارلاتان بازی خاص خودش مدعی شد تعداد زیادی از پارلمانتر و سیاسیون از آمریکا و اروپا خواهان پایان دادن به این اعتصاب شدند در صورتیکه این هم شکستی بر شکستهای قبلی فرقه بود در این میان مثل همیشه تعدادی جان خود را بر اثر ندانم کاری های رجوی از دست دادند ، رجوی باز مثل همیشه از کاری که کرده بود طفره رفت و نفراتی هم که جان سالم از آن داستان بدر برده بودند برای ماهها در قرنطینه نگه داشت که اطلاعاتی درز نکند.

ولی کماکان رجوی این را یک پیروزی و یک فتح المبین به خورد اعضای خود داد. مثل اخراج از عراق را که هجرت بزرگ نامگذاری کرد ، همه چیز قابل پیش بینی و پیشگیری بود ولی رجوی و سران فرقه دنبال خونریزی باز بیشتر بودند و داستان 10 شهریور با نام کهکشان زهره به پایان رسید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Albania-Ehsan Bidi-260-410

اعضای نجات یافته از مجاهدین خلق در آلبانی عمل ضد حقوق بشری مقامات آلبانی را در قبال آقای احسان بیدی محکوم می کنند

روشن است که مقامات آلبانیایی دخیل در بازداشت و آواره کردن آقای بیدی در مرز یونان سناریوی فرقه مجاهدین خلق در آلبانی را اجرا کرده اند ، چرا که وحشت […]

khiyanat-be-etemad-MEK-members-Rajavi

مالک بیت مشعل: خیانت رجوی به “اعتماد”

بله فرقه مجاهدین خلق به هزاران اعتمادی که در تشکیلاتشون بود، به معنای واقعی کلمه  خیانت کردند و اخر عاقبت اعتماد ما همین شد که دارید میشنوید و هنوز ادامه […]

Gholamreza shekari 260-410

خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق : روزهای سیاه ـ قسمت دوم

من درحین اماده شدن بودم که هوشنگ دودکانی صدایم زد و گفت کارت دارن وقتی گفتم کی کار دارد گفتند اف ام کل که دیدم اسدلله مثنی جلوی درب ایستاده رفتم سوار ماشین شدم که بااسدلله به محل مقر اف کل برویم  که دیدم به مسیر دیگری میرود سوال کردم که اینجا نیست گفت نه جابجا شدند و یک کار کوچکی با تو دارند که با خودم گفتم حتما در رابطه با رفتن به داخل ایران است که بخواهم از اعضای خانواده ام را بیاورم که در ذهنم داشتم حرفها را مرور میکردم که رسیدیم به مقر خالی لکشر ۶۰ که وقتی از ماشین پیاده شدم یک نفر بیشتر انجا بیرون نبود و وارد اولین اتاق شدم دیدم خواهری در کار نیست یک نفر که اسم او یادم نیست در اتاق بود که اسدلله به من گفت بشین بعد ان نفر یک برگه را جلوی من گذاشت و گفت این را بخوان و امضا بکن وقتی خواندم چشمم چهارتا شد گفتم خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق : روزهای سیاه غلامرضا شکری ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 21.07.2020 […]

Ali hajari-Albania 260-410

علی هاجری: سال ۷۴ ، طلبکاری جدید رجوی برای مغزشویی بیشتر اعضای در بند

رجوی در این یک ماه بدنبال چه بود فشار حداکثر به اعضا تا نتوانند نفس بکشند و همه را مجبور به اسم نویسی مجدد در ارتش کرد . اما نکته مهم و حائز  توجه این بود که بصورت هیستریک به زندانیان سیاسی تهاجم میکرد همه افراد حاضر در آن نشست مانده بودند که دشمنی این رجوی با زندانیان سیاسی چیست ، مگر همین افراد نبودند که تا پای جان برای او فدا کاری کرده بودند و بقول خودشان از خانه فراری بودند و جای برای استراحت نداشتند پس دشمنی رجوی با افراد چه بود و چرا مستمر فریاد میکشید که شماها چرا زنده ماندید و خمینی شما را اعدام نکرد ؟!!!! رجوی در نشستهای قبل و نقل قولی که فرمانده هان زندانی کرده بودند که هر کسی زنده مانده است به رژیم بای داده و ندامت کرده است و این رجوی را خشمگین کرده بود و مستمر به اینها می تاخت و در جاهایی خود را با عیسی ابن مریم قیاس میکرد و میگفت که حواریون بعد از دستگیری او را انکار کردند سال ۷۴ ، طلبکاری جدید رجوی برای مغزشویی بیشتر  اعضای در بند  علی هاجری، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 15.07.2020 در سال ۱۳۷۴ […]

Gholamreza shekari 260-410

خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق : روزهای سیاه

یک چیزهای داشت اتفاق میافتاد که من و دیگران خبر نداشتیم  تا یک روزی بود که همه نفرات را به سالن غذا خوری که در پایین مقر بود و به سالن اف ام دو معروف بود بردند و انجا گفتند یک توجیه داریم که به هر کسی برگه ای دادند و گفتند که هر کسی میخواهد خواهر یا برادرش یا اقوام جوانی که دارد را برای پیوستن بیاورد را در این برگها با مشخصات کامل و ادرس کامل شهر و محله بنویسید که همه مشغول ان شدند و گفتند هر کسی داوطلب است میتواند خودش را برای این کار بنویسد تا بفرستیم که اینجا خیلی شک برانگیز بود  که مشخص بود میخواهند کاری بکنند . دو ماه از این ماجرا گذشت که کم کم دیدیم نفرات مقر دارند کم میشوند که همه به این باور بودند که نفرات خودشان داوطلب شده اند که بروند نیرو از داخل ایران بیاورند که همه ازیک دیگر سوال میکردیم ولی جرات نمیکردیم از فرماندهان سوال بکنیم تا این که روز موعود فرا رسید. خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق : روزهای سیاه غلامرضا شکری ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 12.07.2020 […]

Albania-Hassan shahbaz 260-410

حسن شهباز: رجوی و آن روی سکه

آیا تو چنان که مینمایی هستی؟ اصلا شما راست می‌گویید شما انقلابی،شما در نوک نوک پیکان تکامل، شما همه چیزتون درست ،شما تشکیلات تان مانند مدینه فاضله یا به قول […]

Hassan Heyrani - MKO-maryam Rajavi-260-410

بيمارستان “ننه ترزا ” و “انقلاب خواهر مريم” در آلبانی ـ قسمت دوم

اما من خیلی خجالت کشیدم و لعنت فرستادم که چرا رهبر دیوانه یک جنبش کار را به جایی برساند که چنین اتفاقاتی بیفتد که حرمت انسان را زیر سوال می […]

Hassan Heyrani 260-410

حسن حیرانی: افشای توطئه رذيلانه فرقه رجوی عليه مستمری بگيرانش در تيرانا

اما دليل اينكار چيست مگرتعداد كل اين نفرات كه از دفتر فرقه مستمري ميگيرند آنهم كساني با چندين دهه سابقه حرفه اي در اين فرقه كه الان در كهولت و […]

Albania-Victims of MEK 260-410

ابراز نگرانی و اعتراض اعضای جدا شده از مجاهدين به رييس جمهور آلبانی ـ توطئه فرقه مجاهدين عليه آقای احسان بيدی محكوم است

ما بطور قانونی وارد کشور شما شده وکاری بر خلاف قوانین انجام نداده و به رعایت قوانین ملتزم هستیم. به همین دلیل هم انتظار داریم با ما که سختی های زیادی […]

Albania-RTV Nwes- nejatyaftegan az ferghe Mojahedin khalgh 260-410

تروریست کیست ؟ ما مزدور هستیم یا شما؟

فرقه مجاهدین خلق  آنقدر  بزدل است  که حتی جرات نمی کند حرفهای به اصطلاح رهبر پوشالی انقلاب نوین ایران را رسانه ای کند تا مشخص شود ما تروریست هستم یا او و فرقه […]

Jasoshaye ferghe mojahedin dar albani 260-410

هشدار ! فرقه مجاهدین خلق در صدد شناسایی و اقدامات تروریستی و خشونت طلبانه علیه اعضای جداشده در آلبانی

تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین که برای ماموریت تشکیلاتی میان افراد فاصله گرفته از سازمان مجاهدین هستند تا علیه اعضای جداشده در آلبانی جاسوسی و مقدمات ترور و خشونت علیه […]

پاسخ دهید