McCain_Baghdadi_Rajavi_Albania 260-410

مهمانان عالیرتبه جشن فرقه مجاهدین در تیرانا

مهمانان عالیرتبه جشن تیرانا

بنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، پانزدهم می ۲۰۱۷:… تا زمانیکه در تشکیلات بودم فکر میکردم این مهمانان عالیرتبه اروپایی و آمریکایی عجب انسانهای شریفی هستند که بی نام و نشان و بی چشم داشت بدنبال اعاده حقوق ما می باشند. تا اینکه زندگی آزاد را بعد از سی سال برگزیدم و پا به دنیای آزاد گذاشتم. هر روزی که گذشت هر صبحی که میآید و شب میشود، تنها و تنها انگشت به دهان میمانم … 

لینک به منبع

مقاله یکی از جداشدگان فرقه رجوی در آلبانی

مهمانان عالیرتبه جشن تیرانا

الف. دال. آلبانی

همیشه وقتی در تشکیلات عرق می ریزی و خسته و مانده عصر به مقر برمیگردی، دیگر برای کسی هیچ حسی باقی نمی ماند و ته مانده انرژی را باید در روند آخر روز یعنی عملیات جاری خرج نمود.

تا زمانیکه در تشکیلات بودم فکر میکردم این مهمانان عالیرتبه اروپایی و آمریکایی عجب انسانهای شریفی هستند که بی نام و نشان و بی چشم داشت بدنبال اعاده حقوق ما می باشند.

تا اینکه زندگی آزاد را بعد از سی سال برگزیدم و پا به دنیای آزاد گذاشتم. هر روزی که گذشت هر صبحی که میآید و شب میشود، تنها و تنها انگشت به دهان میمانم، تنها و تنها به این فکر میکنم که عجب کلاه گشادی طی این سالیان بر سر تک تک مان گذاشتند و تازه ته خط بایستی بدهکارشان هم باشی.

آخر اینهمه دروغ و فریب کاری را در کدام مکتب آموخته اند؟ آخر ما که با جان و دل و با همه چیزمان آمده بودیم. آخر طی این سالیان پرفراز و نشیب کدامین صحنه بود که حضور نداشته باشیم؟ و به راستی چرا باید اینچنین باشد؟

در گشت و گذار در دنیای آزاد ارتباطات و اینترنت به ناگهان با صحنه ای مواجه شدم که مغزم هنوز که هنوز است هنگ کرده و برایم قابل هضم نیست. هنوز که هنوز است از هر منظری که به این عکس نگاه نمودم نتوانستم پاسخ قانع کننده ای بخودم بدهم و واگشت خوردم به آنهمه محدودیت که میگذاشتند که چه دلیلی داشت که افراد نمی توانستند به شبکه های اجتماعی در عصر تکنولوژی و دنیای اینترنت دسترسی داشته باشند و همه چیز بایستی از فیلتر تشکیلات صافی میشد و عبور داده میشد. حال بعد از گذشت یکسال و اندی خروج از این فرقه یک به یک به پاسخ آنها میرسم.

در هیاهوی جشن نوروزی تیرانا مهمانان برجسته ای همچون سناتور مک کین آمریکائی حضور داشت. به شخصه هیچ خصومتی با این شخصیت نداشته و ندارم و کاری هم به خط و خطوط سیاسی ایشان ندارم. هرچند که به لحاظ بیوگرافی برای کسی پوشیده نیست که ایشان همان خلبان بازنشسته جنگ ویتنامی است که با بمب های ناپالم پذیرای کودکان و زنان ویتنامی بود. ایشان همان سناتوری است که همواره بر طبل جنگ می نوازد. اما فعلا کاری به سوابق ایشان نداریم و ما را چه به سیاست. چرا که عالم سیاست انتها ندارد. ولی اکنون بدنبال پسا بازنشستگی خود و مریم رجوی سری هم به تیرانا زد. اما میخواهم نظر شما را به دجال گری این فرقه جلب نمایم.

در قاموس این فرقه هر وقت کار به ناکجا آباد می کشید شعار این بود:

موضوع را سیاسی بکن، ببین چه فاجعه ای میشود، و دیگر مگر سنگ روی سنگ بند میشود.

حال عمق این دجال گری در کجا نهفته است. عکس خود گویای همه چیز است و نیازی به توضیح و تشریح آن نمی باشد. همان رجل های عالم سیاست که بعنوان کمر بندهای ایمنی ما در زیر بمب و موشک باران بودند در دنیای ارتباطات میتوان خود قاضی بود و قضاوت نمود.

عجبا به راستی چرا این قسمت از عکسها و تصاویر هیچگاه در جراید و سایت هایشان چاپ و پخش نمیشد؟ مگر شانه به شانه هم تکیه نداده اند؟

جالب اینکه چاه باطل آنقدر عمیق است که در فکر همین عکس سری به سایت خودشان زدم و عمق فاجعه بیشتر و بیشتر برایم عیان شد.

حتی در همان سایت خودشان هم که یک زمانی صدای ما پیشتازان عصر حاضر و تنها و تنها نیروی آلترناتیو بودیم، حتی همان هم فیلتر میشد و اینرا کسی نمی فهمد مگر زمانی که از این فرقه فاصله بگیرد. اگر خودت را از قید و بندهای پوشالی و من درآوردی آنها رها و آزاد کنی، سپس وقتی فاصله گرفتی و دوباره به آن نظری بیفکنی، آنوقت تفاوتها همچون آینه تمام نما آشکار و آشکارتر میشود.

آری هنوز خدا را شکر که عمری باقی مانده تا لااقل رادیکالیسم انقلابی را در قاموس این فرقه بفهمیم. فرقه ای که تا این حد در حق نیروی خودش ناحقی و ناجوانمردی پیشه میکند، فرقه ای که زمانی به تشکیلاتش می نازید، آیا حق نیست سوال کنیم:

تشکیلاتی که بدون ارتباط با ملت باشد چه نوع تشکیلاتی است؟

آیا حق نیست سوال کنیم که این تغییر سیاست پایمال کردن همان آرمانها و بردن حیثیت همان بنیان گذاران اولیه نیست که اکنون حتی همان را نیز به بازیچه گرفته اید؟ در حالیکه جا دارد اینجا یادآوری و گوشزد کنیم که یادتان نرود و فراموش نکنید که “مجاهد شهید موسی خیابانی” گفت:

“نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد”

ترجمان همه این موارد صفحات بی شماری هست که سیاه میشوند و قربانی پراگماتیسم این فرقه می گردند. همان مصلحت گرایی که این فرقه در عالم سیاست پیشه راه خود نموده امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم شمرده است.

(الف – دال)  تیرانا – آلبانی

—————————-

albani-nejatyaftegan-260-410-2

محمد سیدی: اعتراف فرقه مجاهدین از شرایط مسعود رجوی ، ” تاوان شیر بودن … قفس است”

اما در این مقاله مهم که به دستور مریم رجوی منتشر شده  گفته نمی شود، که مگر ترکی فیصل نگفته بود مسعود رجوی مرده است ؟ اگر مدعی هستید که مسعود رجوی نمرده؟ پس مسعود رجوی در کجا زندانی است؟ اگر از ” شیر بودن ” مسعود رجوی بگذریم جای این پرسش وجود دارد که آن قفس در کدام کشور است که این شیر خفته در آن گرفتار شده است. چه فرد یا دولتی مسعود رجوی را به قفس انداخته است؟ رفتن به قفس با اختیار خود مسعود رجوی بوده است و یا بر خلاف میل وی در قفس انداخته شده است؟ نظر مریم رجوی در این پروسه ” به قفس رفتن شیر ” چه بوده است؟

 

پاسخ دهید