دسته: خاطرات اعضای نجات یافته از مجاهدین خلق در آلبانی
خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت نهم
… شب شده است ومن نگهبان هستم که صدای پایی می شنوم اما صدا از پشت است نه از سمت عراقیها و رودخانه. خودم را آماده میکنم ولی از لابلای […]
خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت ششم
من تلاش کردم که به آنها کمی آرامش بدهم و گفتم اینطور که می گویند نیست و عراق نمی تواند از پل عبور کند و مردم بیخود ترسیده اند البته […]
خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت پنجم
کمی از غروب گذشته بود که ما به اندیمشک رسیدیم و چند ساعتی تخلیه تانکها و تجهیزات وقت برد ولی ما که پیاده بودیم سریعتر آماده و با چند خودرو […]
موسی دامرودی: وحشت رجوی از اعضای جداشده از مجاهدین خلق
من در نشستهای مختلفی از مسئولین فرقه مجاهدین خلق شنیده بودم که می گفتند: ما از هیچ دولت ، شخصیت و ارگانی نمیترسیم ، از پاسداران هم نمی ترسیم، بلکه […]
علی هاجری: رجوی همچنان از “ارتش آزادیبخش صدام حسین” و “سلاح و خشونت” حرف می زند
دیدید به چه سادگی مسئله حل شد و وقتی بوی سرنگونی دولت صدام حسین در عراق به مشام رسید گفت اگر به عراق حمله شد ما که با امپریالیسم جهانخوار کاری نداریم […]
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت 19 ـ مسعود رجوی خود را رسما رهبر مادام العمر و ایدئولوژیک فرقه مجاهدین کرد
نشستهای پی درپی بعداز این در جریان بود.ولی نفرات گوششان از این حرفها پربود .ولی چاره ای نداشتند چراکه اگر اظهارهرگونه مخالفت میکردی یا مارک نفوذی می خوردی یا اینکه […]
معرکه گیری چند باره رجوی ، برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت 18
بعد ار چند دقیقه تلویزیون را روشن کردند .(در حالی که همه در ابهام بودند )صحنه تا آنجایی بخاطردارم مسعود ومریم روی سن ایستاده بودند ومریم با آرم سازمان ومسعود […]
خاطرات عبدالرحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام و رجوی ـ قسمت 3 ـ نقطه عطف در پیروزی انقلاب بهمن 1357
با اوج گرفتن تظاهرات ضددولتی؛ خرم آباد که پلیس کافی نداشته و بعلت بافت طایفه ای جمعیت شهرپلیس محلی نمی توانست آن شدت عمل لازم برای کنترل شهر را داشته […]
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند،خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت 17ـ شیپور سرنگونی را می خواست رجوی بزند یا صدام حسین؟ اما چه شد؟
ولی در صحبتهایی که بین نفرات که تبادل می شد این بود اینها را هم برای عراق نگهداری کنیم چون خود عرافیها بر اساس تجربه تانکهای قبلی که تحویل داده […]
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت 15 ـ شیوه جذب فرقه مجاهدین در اردوگاه های صدام حسین
همانطور که گفتم شیوه جذب فرقه رجوی در بین اسرا تعداد نفراتی بودند که از قبل یا به دلیل مطالعات سیاسی یا اینکه از قبل طرفدار فرقه مجاهدین بودند در […]
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت 14 – دسترسی مخفیانه به رادیو در زندان صدام حسین
در یک گوشه ای همان اطراف اشپزخانه منتطر ماندیم تا بقیه نفرات آمدند. چون از بازرسی خبری نبود، همین باعث شد که روزهای بعد زودتربرویم و همان اطراف باشیم تا شاید […]
حسن حیرانی: بيمارستان “ننه ترزا ” و “انقلاب خواهر مريم” در آلبانی
موضوع از این قرار بود و اینطوری این بحث به میان کشیده شد؛ یکی ازآنها من گفت: چیزی از شما وجود ندارد که از چشم ماه پنهان باشد ما یک […]