Shekanjehgaran MKO dar Albani 260-410

حسن حیرانی:هشدار نسبت به پرسه زنی چند قلاده از آدمکش های فرقه رجوی در محل اسکان افراد جداشده در آلبانی

از طرفی هم فرقه رجوی تمام اعضای خود را به استثنای افرادی که در خانه های امن و سكرت اين فرقه موسوم به سرپل در شهر تیرانا هستند بقیه آنها در مزرعه حیواناتي بنام اشرف ۳ يا همان آرمان شهركه مريم پاك رهايي اين نام را برا آن نهادند در حوالي روستای مانز از توابع شهرستان دورس ميباشند.بنابر این وجود این سه جاني آدمكش در این محلی که ساختمان ما وجود داشت هيچ بهانه اي نداشت آنهم در حالی که این ساختمان ها در انتهای یک خیابان فرعی می باشد و بهانه اینکه ما از اینجا عبور کرده ایم بسیار مسخره تر از آن است که بتواند مورد دستاویزشان قرار بگيرد. کما اینکه منطقه ما در انتهای شهر نزدیک به كوه و مسيرآن هیچ گونه ارتباطي به ترددات فرقه مجاهدین نميتواند داشته باشد. از این هم که بگذریم موضوع آنجا جالبتر می‌شود که به بيوگرافي این سه نفر توجه كنيم .این سه نفر از آدمکش های قدیمی و شکنجه گر این فرقه ميباشند كه در درون فرقه هم اهن وتلپي براي خودشان مثلا دارند از جمله اينكه درشروع فاز نظامي در كردستان بوده اند وكلي سر بريده اند و….. فلان وبهمان كرده اند. دو نفر از آنها بنام حسن عزتی که با نام مستعار نریمان شناخته می شد و نفر دوم بهرام جنت صادقی که به نام مستعار مختار شناخته می‌شد كه هر دوي آنها شکنجه گران و بازجویان سال ۷۳ در اشرف درعراق می باشند و …

هشدار نسبت به پرسه زنی چند قلاده از آدمکش های فرقه رجوی در محل اسکان افراد جداشده در آلبانی

پرسه زنی چند قلاده از آدمکشهاي فرقه رجوي در آلبانی دراطراف محل اسكان افراد جدا شده جهت شناسایی و …

فرقه مجاهدین خلق در آلبانی تحت مانیتورینگ همه جانبه قرار دارد

حسن جیرانی ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 08.09.2018

Hasan Heyrani - Nejatyaftegan dar Albani 260-410

سلام دوستان
چند روز پیش حوالی بعدازظهر چند قلاده از آدمکش های فرقه رجوي در اطراف ساختمانی که تعدادی از افراد جدا شده توسط رمسا و کمیساریای عالی پناهندگان در آنجا اسکان داده شده بودند دیده شدند. آنها  مشغول پرسه زنی و شناسايي در اطراف این ساختمان بودند. من باب اطلاع خوانندگان عزيز اين سطور، این ساختمان واقع در يك مجموعه ساختماني كه در انتهای خیابان شاتون لينزا در شرق تيرانا كه به کوه منتهی می‌شود می‌باشد. از طرفی هم فرقه رجوی تمام اعضای خود را به استثنای افرادی که در خانه های امن و سكرت اين فرقه موسوم به سرپل در شهر تیرانا هستند بقیه آنها در مزرعه حیواناتي بنام اشرف ۳ يا همان آرمان شهركه مريم پاك رهايي اين نام را برا آن نهادند در حوالي روستای مانز از توابع شهرستان دورس ميباشند.بنابر این وجود این سه جاني آدمكش در این محلی که ساختمان ما وجود داشت هيچ بهانه اي نداشت آنهم در حالی که این ساختمان ها در انتهای یک خیابان فرعی می باشد و بهانه اینکه ما از اینجا عبور کرده ایم بسیار مسخره تر از آن است که بتواند مورد دستاویزشان قرار بگيرد. کما اینکه منطقه ما در انتهای شهر نزدیک به كوه و مسيرآن هیچ گونه ارتباطي به ترددات فرقه مجاهدین نميتواند داشته باشد. از این هم که بگذریم موضوع آنجا جالبتر می‌شود که به بيوگرافي این سه نفر توجه كنيم .این سه نفر از آدمکش های قدیمی و شکنجه گر این فرقه ميباشند كه در درون فرقه هم اهن وتلپي براي خودشان مثلا دارند از جمله اينكه درشروع فاز نظامي در كردستان بوده اند وكلي سر بريده اند و….. فلان وبهمان كرده اند. دو نفر از آنها بنام حسن عزتی که با نام مستعار نریمان شناخته می شد و نفر دوم بهرام جنت صادقی که به نام مستعار مختار شناخته می‌شد كه هر دوي آنها شکنجه گران و بازجویان سال ۷۳ در اشرف درعراق می باشند و حتی یکی از نفراتی که جدا شده از آلمان برايم تعريف كرده بود كه در سال ۷۳ كه مورد شکنجه و بازجویی در پروسه باصطلاح ابهام‌زدایی در فرقه رجوی قرار گرفته بود چطور مختارياهمان بهرام جنت صادقی چگونه با ضرب و شتم او را در نزدیکی محله اسکان در اشرف دستگیرو به زور سوار خودرویي کرده بوده و مورد ضرب وشتم قرار ميداده است .او درحالي كه خودش از آن خاطرات تلخ مضطرب و صدايش ميلرزيد برايم مي گفت كه مختار چشمهایم را بست و دستهایم را از پشت تابانده و گرفته بود و به محلي كه من نفهميدم كجاست كه البته من بعدا فهميدم كه در نزديكي مسقفات اشرف بوده بردن برای بازجویی و….. نفر سوم هم که فرهنگ ميباشد از نفرات قسمت امنیت و ف اشرف سابق بود که این فرد احتمالا اسم اصلی او خسرو صادقی ميباشد. این فرد هم فردی معلوم الحال و يك تقريبا جانوري تمام عيار ميباشد .

به طوری که یکی از فرماندهانم قبلاً برایم می گفت که یک نفر کرد که اورا مثل سایرین از اردوگاه اسرای عراقی با زبان بازی های دلقک رمال مهدی ابریشمچی به داخل سازمان کشیده شده بود و پس از مدتی متوجه شده بود که چه کلاهی سرش رفته بنده خدا ميخواسته از طریق بیابان فرار كنه و بعد که او را گرفته و آورده بودند در قسمت ف اشرف در قسمت ورودي اردوگاه اشرف و وی را به داخل بنگال برده بودند و یك سری رفته بودند وبا مشت و لگد به زدن وی پرداخته بودند. درانتها فرهنگ كه داراي هیکلي درشت و دست و پای بزرگ ميباشد به داخل بنگال ميره و اون كرد بدبخت و بينوا رو را آنقدر با پوتین تو سر و صورت و شکم و بدن آن مرد ببچاره ميزد كه وي مثل بچه ها گریه می کرد و وقتی که از فرهنگ از بنگال بیرون آمد صورتش عرق کرده بود و خسته وكوفته نفس نفس میزد که در همین هنگام افسانه یکی افراد ارشد شوراي رهبري از آنجا رد می شود و فرهنگ را می بیند و می گوید دستت درد نکنه خسته نباشي ميزدي له ولورده اش ميكردي اين مرتيكه كرد خائن كثيف رو. فرمانده ام كه خودش راوي اين موضوع بود برايم گفت من بعدا گزارشي نوشتم و اعتراض خودم رو نسبت به اين موضوع گفتم كه به هرحال اين بنده خدا يك هموطن روستايي از روستاهاي مرزي كه نه سوادي داره ونه چيزي كه ارتش صدام به صورت اسير اينا رو جمع كرده آورده تو اردوگاه اسراي عراقي و بعدش هم ما رفتيم آورديمش آيا بايد چنين رفتاري داشت و آيا سزاوراست كه اين موضوعات را در رابطه با نفر در نظر نگيريم و چنين رفتاري داشته باشيم. كه من از او سوال كردم آيا در رابطه با اين موضوع بهت توضيحي دادند كه گفت بله توبيخم كردند و همچنين بهم گفتن وقتي تو مبارزه پاشل و با دشمن بي مرز باشي سر چنين موضوعاتي بجاي اينكه موضع انقلابي داشته باشي اينجوري ژست هاي احمقانه روشنفكري هم ميگيري.
درهر صورت ازاین موضوع گذشته از اینکه اين فرقه ورشكسته بخواهد کاری بکند یا آسیبی به ما برساند یا نه حتی از این ادا اطفار های بچه ترسان هم كه بخواهد در بیاورد به هر حال ما همانند تهديدهاي سابق ازجمله مسيج هاي تهديد آميز و يا تلفن هاي تهديد آميز پرايوت و …. موضوع را به مراجع ذیربط اطلاع دادیم. بنده خودم شخصا چندين ملاقات داشتم و موضوع را شخصا به مسئولين سازمان رمسا و کمیساریای عالی پناهندگان تیرانا و وزارت کشور و مراجع قضایی و حقوقي و…. اطلاع دادم و در همه اینها نام و عکس اين سه آدم کش ثبت شده آنها شخصا من گفتند که اول اینکه شما ایرانی هایی که در اینجا هستید کاملاً زیر نظر هستید و دولت ما کاملاً به اعمال شما نظارت دارد مخصوصا خود سازمان مربوطه كه متأسفانه نجابت و مهمان‌نوازی دولت ما سوء استفاده هايی هم می کند و شما قبلا در آن عضويت داشته ايد و بنا به دلايلي كه فردي است و به ما ربطي ندارد تصميم به جدايي از آن را گرفته ايد ما کاملاً نظارت داریم و همچنین اینجا دیگر عراق نیست که این سازمان کارهایی را که به كرات شنيده ايم كه در عراق با افراد خود انجام داده اینجا بتواند انجام بدهد و از اين بابت ما به شما اطمينان خاطر ميدهيم كه ما كاملا در رابطه با امنيت و آسايش ما خودمان را مسئول ميدانيم. سواي اين هم در چندين نوبت به ماگفته شد جداي اينكه آنها ديگر نميتوانند چنين انتقام كشي هايي از شما بكنند از نظر سياسي هم آنها به نفعشان نيست كه دست به چنين اقداماتي بزنند چون به لحاظ سياسي و اجتماعي و بطورخاص افكار عمومي از وضعيت جالبي در فضاي مجازي و مدياها و رسانه ها در آلباني برخوردار نيستند و اينجور اعمال صد بار بيشتر به ضررشان خواهد بود چه خودشان و يا حتي اينكه بخواهند كسي را اجير كنند كه دست به چنين اقدامات شريرانه اي بزنند چون با توجه به گستردگي و كار آزمودگي سكرت سرويس ما كه درواقع ميراث دوران حكومت سابق وانورخوجه ميباشد تقريبا هيچ كار مخفيانه اي در اين كشور امكان انجامش وجود ندارد آنهم چه برسد به گروهي انگشت نما كه تحت مانيتورينگ همه جانبه ميباشد.
علاوه بر این هم نيز توصیه هایی به ما شد که در تردداتمان بيشتر از یک نفر به طور خاص در شب باشیم. از خیابان‌های اصلی تردد کنیم و به خیابان های خلوت و فرعي تردد نداشته باشيم. همچنین شماره تلفن‌های به ما داده شد که چنانچه احساس خطری ازجانب هر كسي و چيزي داشتيم سریعاً با مقامات ذیربط در ارتباط باشیم و علاوه براين هم هر از گاهي هم از ما در اين رابطه سوال ميشود و از وضعيت امنيت و آسايش ما اطمينان حاصل ميشود.
اما در آخر حرف خودم و خيلي نفرات ديگر را در رابطه با اين دندان نشان دادنها و……. در اين جمله خلاصه ميكنم كه آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت.

Hassan Heyrani - Nejatyaftegan dar albani-2-260-410

پاسخ دهید