فیسبوک هم روشنگری اعضای جداشده از مجاهدین در مورد ربات های اینترنتی رجوی در آلبانی را تایید کرد
فیسبوک هم روشنگری اعضای جداشده از مجاهدین در مورد ربات های اینترنتی رجوی در آلبانی را تایید کرد
فیس بوک صدها حساب جعلی ‘متعلق به سازمان مجاهدین را حذف کرد’
‘مزرعه ترول ‘ در آلبانی چگونه عمل میکرده است؟
به نقل از بی بی سی ـ 07.04.2021
فیس بوک سهشنبه اعلام کرد صدها حساب جعلی مرتبط با یک گروه تبعیدی ایرانی و یک مزرعه ترول در آلبانی را حذف کرده است. شورای ملی مقاومت حذف حسابهای کاربری متعلق به خود یا گروههای مرتبط به این شورا را تکذیب کرده است.
به گفته این شرکت در بسیاری موارد برای این حساب ها در فیسبوک و اینستاگرام از اسامی و عکس های جعلی استفاده می شد.
به گفته این شرکت در مجموع بیش از ۳۰۰ حساب، صفحه و گروه در فیسبوک و اینستاگرام حذف شد.
بنابر اعلام فیسبوک این حسابها پستهایی در انتقاد از حکومت ایران و در حمایت از سازمان مجاهدین خلق از گروه های عمده مخالف جمهوری اسلامی منتشر می کردند.
فیسبوک در نتیجه گیری خود اعلام کرده این حسابها از مکانی واحد اداره و از سوی افرادی به نمایندگی از سازمان مجاهدین خلق اداره و کنترل میشوند.
محققانی که بر روی این موضوع کار میکردند پس از مدتی دریافتهاند که فعالیت این حسابها بر اساس روزها و ساعتها کاری اروپای مرکزی ادامه دارد. از جمله اینکه کار از ساعت ۹ صبح آغاز میشود، در ساعت ناهار سرعت کار کاهش قابل ملاحظهای مییابد و در پایان روز نیز از حجم کار کاسته میشود.
در برخی موارد، این حساب های جعلی از عکس مشاهیر ایرانی یا مخالفان متوفی استفاده میکردند.
بن نیمو، مسئول عملیات اطلاعاتی تهدید جهانی در فیس بوک، سه شنبه در یک کنفرانس تلفنی به خبرنگاران گفت: “حتی ترول ها نیز باید غذا بخورند.”
به گزارش آسوشیتدپرس فیسبوک گفت این شبکه از حسابهای جعلی در سال ۲۰۱۷ و بعد در اواخر سال ۲۰۲۰ به شدت فعال بودند.
مجاهدین خلق تا سال ۲۰۱۲ در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار داشتند.
با این حال رهبران هر دو حزب اصلی آمریکا در سالهای پیش سخنرانیهایی به نفع این گروه داشتند.
در همین ارتباط:
گفتگوی محمد حسین سبحانی با حسن حیرانی
ربات های اینترنتی مجاهدین خلق در آلبانی چه می كنند؟
گفتگوی محمد حسين سبحانی با حسن حيرانی از اعضای جداشده از مجاهدين خلق در آلبانی
فکرکنم شما یکی ازنکات خیلی مهمی را که بعد ازجدایی ازسازمان مجاهدین اعلام کردید و در مورد آن افشاگری کردید یک روشی بوده که درسازمان مجاهدین خلق بوده و آن تشکیل یگان هاي سایبری از ربات هاي اينترنتي در شبكه هاي اجتماعي بوده است که به یک ترتیبی سازمان مجاهدین ازاین طریق دروغ را میفروخته تا اینکه بتونه باهاش جنگ و تحریم و غیره را بخره تا در آن مسیری که خودش مایل هست در چارچوب استراتژی ترور و خشونت بتونه بکاربگیرد و …
در رابطه با تشريح وضعيت اعضاي جدا شده بايد كمي از پروسه امر بگم در واقع وقتي كه ما در كمپ ليبرتي بوديم طبق قرادادي كه اون زمان بسته شده بود قرار بود كه آلباني به عنوان يك سرپل امن براي استقرار دركشورثالث باشه كه حتي خود مسعود رجوي هم همون زمان در نشستي اين رو خاطر نشان كرد كه البته الان معلوم نيست كدوم گوري هست و اما در مورد نفراتي از اولين دسته ها وگروههايي كه به اينجا اومدن برگه هاي اقامتي كه داده شده بود وضعيت حقوقي پناهنده سياسي داده بودند به موازات اين حركت انتقال نفرات خب فرقه هم دست به لابي گريهاي خودش زد و با كمك لابي هاي آمريكايي كه در اين كشور كه خيلي تحت نفوذ آمريكاست شروع به شرارت و تغيير ماهيت قرارداد اوليه كرد و وضعيت حقوقي نفرات رو از پناهندگي سياسي به اقدام انساني تغيير دادند يعني اينكه افراد صرفا به صورت انساني اينجا پذيرفته شدند تا شرايط كشورشون تغيير كنه و بتونن برگردن كشورشون كه اصلا مزيتهاي يك پناهند رو نداشته باشه صرفا براي اينكه فرقه نفرات خودش رو در چنگ خودش نگه داره چون همونطور كه ميدونيد اين فرقه كارش همينه كه نفراتش رو در بن بست نگه داره و افراد ديگه جايي رو نداشته باشند.
گفتگوی محمد حسين سبحانی با حسن حيرانی از اعضای جداشده از مجاهدين خلق در آلبانی
وضعيت نگران كننده اعضاي اعضای جداشده از فرقه مجاهدين در آلبانی
یگان هاي سایبری فرقه مجاهدين از ربات هاي اينترنتي ىر آلباني
تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 19.07.2019
محمد حسين سبحاني: سلام میکنم خدمت بینندگان عزیز و گرامی .درخدمت شما هستیم دراین برنامه با رویدادها و اتفاقاتي که توسط سازمان مجاهدین خلق درآلبانی صورت گرفته و میگيرد . همچنين میخواهیم وضعیت اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق را در آلبانی بررسی بکنیم . همانطور که مطلع هستید سازمان مجاهدین در شهريور سال بعد از سه دهه استراتژی مبارزه مسلحانه و تروريستي و خشونت بار و جاسوسی برای صدام حسین و راه انداختن مغزشویی در اشرف و لیبرتی سرانجام به آلبانی آمد تا دور از ـ جوار خاك ميهن ـ دوباره مبارزه ! را از فرنگ آغاز كند. رجوي فراموش كرده بود كه يكبار در سال هاي گذشته مبارزه ىر فرنگ را حرام اعلام كرده بود تا رفتن به دامن صدام حسين حلال و توجيه شىده باشد. رجوي گفته است اینکه در آلبانی به تعبير ما زندان اشرف 3 را مي سازد و به تعبير خودشان اشرف 3 يعني اشرف اول و دوم در قلعه هاي اين فرقه ىر عراق بوىه است و اشرف 3 هم ىر آلباني خواهد بود.
که البته از نظر ما زندان است بخاطر وضعیتی که قربانیان دردرون تشکیلات فرقه در آنجا دارند دارند و همينطور شرايطي كه بر اعضای جداشده از سازمان مجاهدين در آلبانی و تیرانا تحميل شىه است. شرايطي كه براساس توطئه های سازمان مجاهدین خلق و کم کاری های کمیساریاي عالي پناهندگان ايجاد شده بنابراين وضعیت اعضای جداشده دراینجا بسیار نگران کننده است. هرچند این دوستان جداشده از سازمان مجاهدين با قاطعیت و شهامت و صبرو بردباری این شرایط را تحمل میکنند تا ازاین شرایط عبور بکنند تا گامی باشه برای اینکه سایر دوستانشان ازان حصار زندان اشرف 3 رهايي يابند.
ولی بخاطراینکه دقیق تر این مسایل و اخبار را دنبال كنيم میخواهیم که با آقای حسن حیرانی گفتگویی را داشته باشیم. آقای حسن حیرانی را احتمالا شما دوستان با مطالبشون و مصاحبه هایی که بعد از جدایی از سازمان مجاهدین كرده اند را تا تاحدودی اشنایی دارید. من خدمت آقای حسن حیرانی سلام عرض میکنم و خواهش میکنم ابتدا مختصری از بیوگرافی خودتان را بفرمایید ، نحوه ورودتان به سازمان ، درهرصورت کی وازد سازمان شده اید؟ کی توی اشرف بودید؟ کی توی لیبرتی بودید؟ و چرا در آلباني ازسازمان مجاهدین جداشده اید؟
بعد من بپردازم به سوالهایی که وجود داره باتوجه به اخبار و رویدادهاییکه درچندروزگذشته مریم رجوی درالبانی اعلام کرده است بفرمایید اقای حیرانی خواهش میکنم .
حسن حيراني: با عرض سلام حضور شما جناب سبحاني و بيننده هاي محترمتون من حسن حيراني هستم و همونطوركه قبلا هم در مصاحبه هاي و مقالات قبلي هم بدان اشاره كرده ام در سال 2003 در سفري به عراق تحت تاثير تبليغات سازمان و شعارهايي كه ميداد و بالاخره تو اون سن وسال با احساسات وطن پرستانه و بطور خاص در اون دوران پس از يك سرخوردگي كه در زمان دولت اصلاحات بعد از وقايع 18 تير 1388 پيش اومد و خلاصه مجموعه عواملي بود وبخشي هم كنجكاوي باعث شد كه به اين سازمان بپيوندم و در ابتدا هم كه وارد شديم صبحتها و بحثها و آموزشهايي تئوري بود كه در ظاهر جذاب به نظر ميومد و مدتي گذشت تا اينكه ماهيت و محتواي فرقه اي اين سازمان براي ما آشكاربشه. و در طي ساليان گذشته در قسمتهاي مختلف اين فرقه دوسال اول در قسمت پذيرش و چند سال بعد در قسمت توليد انتفاعي كه كارمون درست كردن كانتينر بود و بعدش هم بعد از وقايع شيش و هفت مرداد و نوزده فرودين تا اينكه رفتيم به كمپ ليبرتي كه محل ارتش آمريكا بود قبل از خروج از عراق و طي ساليان آخر هم در قسمت سياسي فرقه بودم. در ليبرتي هم كه بوديم در هنگامه آمدن به اينجا وعده هاي زيادي داده بودند كه مشكلات حل خواهد شد و خودشون هم قبول ميكردن كه يك سري موضوعات تشكيلاتي سازمان درست نبود و ….. و حتي خودشون هم ميگفتن كه خود مسئولين هم موافق اين برخوردهاي نبودند وشرايط زمان ومكاني به تحميل كرده توي محيط جديد كه برسيم ديگه اينچنين نخواهد بود و حتي خود مريم رجوي تو نشستهاي اوليه اي كه در آلباني گذاشته ميشد ميگفت كه مثل علم شيمي و فيزيك و زيست شناسي كه از هر مرحله به مرحله ديگر وارد ميشود همه قوانين قبلي كنار گذاشته ميشود ما هم با سربلند همه قوانين قبلي رو كنار ميگذاريم و با قوانين جديد تو زمين جديد حركت خواهيم كرد كه متاسفانه اين نشد و دقيقا بعد از اومدن ترامپ اينا شروع كردن به طي طريق فرقه اي خودشونز
سازمان يك زمين بزرگي را در اطراف تيرانا خريد و به شيوه فرقه و سكتاريستي خودشون شروع به ساخت مزرعه حيوانات خودشون رو كردند ودقيقا به شيوه همون سي چهل سال پيش كه در عراق زندان ساخته بودند شروع كردند به زندان سازي و دقيقا نشون دادند كه اون وضعيت اسفناك تشكيلاتي كه در عراق به اسم مبارزه و انقلاب و ارزشهاي مبارزاتي حاكم كرده بودند به نفرات نه به دليل شرايط زمان و مكاني وموضوعاتي كه سازمان رو احاطه كرده بود بلكه به دليل ماهيت ارتجاعي و پست وفرقه اي سران فرقه بود . تا اينكه اين شرايط ميگذشت كه هم من و هم سايرين ديديم كه نه اينها علي رغم وعده و وعيدهايي كه داده بودن كه همش دروغ و فريب و ريا بود دقيقا مسير انقباض روبه جاي مسير انبساط رفتند و به اسم آرمانشهر همين مزرعه حيوانات خودشون رو ساختند.
به موازات اين وضعيت آزار دهنده هم موضوع ديگري هم براي ما پيش اومده بود و اونهم اينكه ما ساليان از داخل وارتباط با خانواده قطع بوديم و ارتباطي نداشتيم تا اينكه ما در اينجا ارتباطي با خانواده در داخل پيدا كرديم و دوست من حسن شهباز كه باهم به اينجا به سازمان اومده بوديم و فرقه در سال 86 بهش گفته بوده كه تماسي بگيره و خانواده اش رو به اشرف دعوت كنه و البته در طي اين ساليان حسن شهباز فكرميكرد كه خانواده اش نيومدن چون تماسي هم نداشتيم در اين ساليان كه كانفرم كنيم كه در اينجا متوجه شديم كه خانواده حسن كه در اسفند 86 به فرموده فرقه به اشرف دعوت شده بودند و حدود يكي دو ماه بعد كه اوايل سال 87 ميشد به اشرف اومدن ولي تو اين يكي دوماه خط كار فرقه عوض شده بوده حالا به چه دلايلي ….. و خلاصه وقتي خانواده حسن ميان مسئولين برخورد فرقه دم درب اشرف ميرن ميگن كه نه همچين كسي رو اينجا نداريم البته مثل اينكه تهديدهايي هم كرده بودن و اينكه اگه اينجا رو ترك نكنيد ميگيم آمريكاييها بيان و…… كه خانواده حسن ميگن كه ما رو خودتون دعوت كردين و در ايران با ما تماس گرفته شده حتي پيك خودتون اومده و ….. كه ميگن اگه هم اينجا بوده رفته ديگه اينجا نيست و حتي فرداي اون روز دوباره خانواده اش ميان و عكس من و حسن شهباز رو نشون ميدن كه اينا باهم ديگه تو دانشگاه درس ميخوندن و باهم ديگه اومدن اينجا و لااقل دوستش حسن حيراني رو بگين بياد كه ما ببينيمش و …. كه دوباره ميگن اين هم نيست اگه بوده رفته و ما الان ديگه همچين كساني رو نداريم بطوري كه در طي اين ساليان گذشته خانواده حسن فكر ميكردن كه حسن شهباز اصلا زنده نيست و يا بلايي سرش اومده و ….. خلاصه اين موضوع رو ما به مسئولين فرقه گفتيم اولش كه انكار و بعدش گفتن ببينيم موضوع چي بوده و …. بعد از چند ماه مچل كردن كه ديگه حرفي نداشتن بگن اومدن گفتن حالا مگه چي شده يه توك پا اومدن عراق و برگشتن خب يك زيارتي هم كردن و ….. چرا اينقدر موضوع رو عمده ميكنيد.
اين رفتار فرقه خيلي تاثير منفي روي حسن شهباز كه صادقانه ساليان در اين فرقه خدمت كرده بود شد و خيلي باعث دلشكستگي و سرخوردگي حسن شهباز شد كه النهايه در سيزده بدر پارسال كه نفرات رو برده بودن بيرون از مزرعه حيوانات دريك فرصتي كه پيش اومده بود حسن از اونجا فرار كرد. البته من از قبلش به همه مسئولين فرقه گفته بودم كه اين رفتاري كه شما با حسن شهباز ميكنيد اين ميگذاره ميره. خلاصه حسن شهباز در روز سيزه بدر فرار كرد و چند روز بعدش من و صدا زدند و گفتن كه بيا و اون دوست خائنت رو محكوم كن كه فائزه نشسته بود وجواد خراسان و افشين ابراهيمي و من تو روي همشون گفتم نه خائن شما هستيد شما از اول اين كارها رو كرديد و…. كه جر و بحث لفظي درگرفت و گفتن اگه اينكار رو نكني اخراجت ميكنيم كه گفتم به درك اين زندان هارون الرشيدي كه اينجا درست كردي فكر كردي خيلي آش دهن سوزيه كه منو تهديد به اخراج هم ميكني كه جر و بحث خيلي بالا گرفت و گفتند كه فردا صحبت ميكنيم و… و خودشون هم انتظار نداشتند كه در مدت ده دقيقه كار به اخراج بكشه و …. و فائزه هم خيلي ديوانه شده بود و دستش رو روي ميز ميكوبيد و ميگفت تو به اينجا ميگي زندان هارون و…. كه گفتم بله چرا كه نه . خلاصه فرداي اونروز منو صدا زدند و جانوري به اسم احمد واقف كه همين مهدي برائي باشه كه يك حكم اخراج آورد كه من هم گفتم باشه من حكم اخراج رو مي پذيرم ولي حاضر نيستم كه به دروغ اون چيزي كه شما ميخواهيد را انجام بدهم و بيام به دروغ كسي رو محكوم به خيانت به نون و نمك سفره انقلاب خواهر مريم تون بكنم. خلاصه اين موضوع سكوي پرشي براي ترك فرقه مجاهدين و كلا اين مجموعه عواملي بود كه به خروج من از اين فرقه منجر شد.
محمد حسين سبحاني: مرسی از توضحیاتی که دادید . خب آقای حیرانی من خودم در واقع مطالب شما را دنبال کردم . فکرکنم شما یکی ازنکات خیلی مهمی را که بعد ازجدایی ازسازمان مجاهدین اعلام کردید و در مورد آن افشاگری کردید یک روشی بوده که درسازمان مجاهدین خلق بوده و آن تشکیل یگان هاي سایبری از ربات هاي اينترنتي در شبكه هاي اجتماعي بوده است که به یک ترتیبی سازمان مجاهدین ازاین طریق دروغ را میفروخته تا اینکه بتونه باهاش جنگ و تحریم و غیره را بخره تا در آن مسیری که خودش مایل هست در چارچوب استراتژی ترور و خشونت بتونه بکاربگیرد.
خب شما مصاحبه های خوبی کردید با الجزیره ، تلویزیون شبكه 4 انگلستان و سایر رسانه ها من خیلی مایل هستم به ویژه که این چند روزگذشته ام عکس هایی از اين یگان سایبری در تشكيلات فرقه مجاهدين منتشرشده که بسیارجالب است . در گروه هاي هفتاد هشتاد نفره همینطوری پشت کامپیوتر نشسته اند که نشانه اي از همین موضوع است که شما فکر کنم هفت هشت ماه قبل به ان اشاره کرده اید و درتایید آن مطالب هست. اگر مایل هستید ابتدا به این بپردازید البته خودم هم دوست دارم به یک موضوع دیگری هم بپردازیم.
وضعيت بچه های جداشده در البانی چگونه است ؟ درهرصورت شرایطی که در اونجا دارند شرایط بسیارسخت و ناجوری هست که سازمان مجاهدین برای اونها تحمیل کرده ازیک سو و ازسوی دیگر هم کمیساریا پناهندگان رسیدگی لازم رانمیکند . مقامات آلباني هم احتمالا یک واکنش جدی و دقیقی در این مورد ندارند که بهرصورت شما را بعنوان پناهنده هايي که توی عراق ازهمون جا کمیساریای عالی پناهنده گان بعنوان پناهنده شما را شناسایی کرده و له البانی آورده است ولی كميساريا بر خلاف وظايف اصلي اش این پناهنده را ولش کرده است.
مشخص نیست ـ که البته ازنظرمن مشخصه ـ که گاوبندی که سازمان مجاهدین و کمیساریا پناهنده گان و بعضی ازمقامات البانی با هم بسته اند چيست ؟ روشنه که نتیجه أن را در وضعيت و شرایط فعلی اعضای چداشده سازمان مجاهدین درالبانی مي توان ديد که امکانات بسیار ناچیزی دارند و شاید اصلا چیزی ندارند و درشرایط بسیاربدی بسر میبرند. این دوتا سوال را من خدمتتان اقای حسن حیرانی دارم. حالا شما هرکدام را مایل هستید.
حسن حيراني: در رابطه با سوالي كه فرموديد موضوع ارتش سايبري من يك مقاله سه قسمتي در اين رابطه قبلا نوشتم وبه تفصيل درمورد چگونگي پيدايش و شكل گيري اين موضوع پرداختم. اما الان شخصا بيشتر مايلم به دليل آنچه كه هم اكنون در حال وقوع است و خيلي حالت اورژانسي داره و آنهم وضعيت افراد جدادشده از فرقه رجوي است بپردازم.
در اين رابطه با تشريح وضعيت جدا شده بايد كمي از پروسه امر بگم در واقع وقتي كه ما در كمپ ليبرتي بوديم طبق قرادادي كه اون زمان بسته شده بود قرار بود كه آلباني به عنوان يك سرپل امن براي استقرار دركشورثالث باشه كه حتي خود مسعود رجوي هم همون زمان در نشستي اين رو خاطر نشان كرد كه البته الان معلوم نيست كدوم گوري هست و اما در مورد نفراتي از اولين دسته ها وگروههايي كه به اينجا اومدن برگه هاي اقامتي كه داده شده بود وضعيت حقوقي پناهنده سياسي داده بودند به موازات اين حركت انتقال نفرات خب فرقه هم دست به لابي گريهاي خودش زد و با كمك لابي هاي آمريكايي كه در اين كشور كه خيلي تحت نفوذ آمريكاست شروع به شرارت و تغيير ماهيت قرارداد اوليه كرد و وضعيت حقوقي نفرات رو از پناهندگي سياسي به اقدام انساني تغيير دادند يعني اينكه افراد صرفا به صورت انساني اينجا پذيرفته شدند تا شرايط كشورشون تغيير كنه و بتونن برگردن كشورشون كه اصلا مزيتهاي يك پناهند رو نداشته باشه صرفا براي اينكه فرقه نفرات خودش رو در چنگ خودش نگه داره چون همونطور كه ميدونيد اين فرقه كارش هيمنه كه نفراتش رو در بمبست نگه داره و افراد ديگه جايي رو نداشته باشند.
در اينجا هم كه ما افراد جداشده زير نظر كميساريا بوديم و همچنين سازمان رمسا كه متعلق به كميساريا بود كه اين رمسا عبارت بود از تعداد كارمند تعدادي مترجم يك سري كلاسهاي آموزش زبان گذاشته بودند و همچنين دكترو رسيدگي هاي پزشكي و …. داشت كلاسهاي كاريابي و افراد رو به كلاسهاي مهارت فني فرستاده بودند كه مدرك بگيرن به لحاظ تامين هزينه هم ماهيانه نزديك به 240 نقدي به نفرات داده ميشد يك كارت آبونه اتوبوس بود كه 15 يورو و با هزينه داروهاي نفرات كه به صورت رايگان ارائه ميشد نزديك به سيصد يورو كمك ميشد علاوه بر اين هم هزينه دندانپزشكي و اپتيشن و فيزيوتراپي و … رايگان بود و خلاصه طوري بود كه نفري كه از فرقه ميزد بيرون اگه ميخواست زير بيرق فرقه نباشه ميتونست با اين خدمات و كمك ماهيانه نه در يك شرايط خوب ولي در يك شرايط معمولي بطوريكه چند نفري باهم يك خونه اشتراكي بگيرن ميتونستند بدون وابستگي به فرقه زندگي كنند. اين وضعيت ادامه داشت كه هفت هشت ماه پيش كه يك دفعه اينا يك ساز جديد كوك كردن كه نه ديگه ماموريت كميساريا و رمسا تموم شده و ما ديگه بودجه نداريم و ماهم بهشون گفتيم خب شما بودجه ندارين اين دولت ما رو تحويل نگرفته . اين دولت بايد ما رو تحويل بگيره كه گفتن نه اين دولت هر دفعه يك حرفي ميزنه و الان هم به ما قول داده كه به شما اجازه كار بده و واسه كار هم شما رو معرفي كنه و آيدي كارت ميخواد بده و …. به طرز مهوء و فضيحت باري يك ناهار هم تو هتل مونديال دادند مثلا به عنوان جشن پاياني ماموريت رمسا و كميساريا كه من هم همونجا چند تا كليپ تهيه كردم كه منتشر شد. بعد از اين ما رفتيم كميساريا و من خودم شخصا سوال كردم كه آيا واقعا در دنيا همچين چيزي وجود داره كه كميساريا يك پناهنده اي يا پناهجويي رو برداره بياره تو يك كشوري بعد بدون اينكه دولت اون كشور اين پناهنده رو تحويل بگيره طرف رو ول كنن برن. خود كارمندان كميساريا هم سرشون پايين بود و ميگفتند ولله ما هم چنين تجربه اي نداريم و اين دستورات داره از ژنو مياد و ماهم هرچي در رابطه با وضعيت شما گزارش ميديم كه وضعيت اين افراد روشن نيست به ما گفته ميشه كه شما كاري نداشته باشيد و پرونده اين افراد بسته شده و كسي در تيرانا بلاتكليف نيست كه البته كاملا مشخص بود كه اين موضوع از آبخور كدوم رذلهاي روزگار آب ميخوره نه تنها كميساريا كارمندان مربوط به قسمت مارو از اين كشور منتقل كرد و برد بلكه حتي سازمان رمسا رو هم قسمت اعظمش رو تعطيل وكليه كارمندان مربوط به قسمت ما رو هم اخراج كردند و الان ديگه هيچي وجود نداره و ما مونديم و وزارت كشور دولت آلباني كه قراره مثلا جواب ما رو بده من باب اطلاع شما الان سه ماه است كه به كسي حقوقي داده نشده و ما هم به وزارت كشور گفتيم كه لااقل به نفرات يك اجازه كار داده بشه كه نفرات بتونن كار كنند و مدام اين هفته به اون هفته ميكنن و الان سه ماه كه گذشته و خبري نشده دفعه پيش هم كه من با چند تا از نفرات به وزارت كشورمراجعه كردم خود شخص سوكل شيدي كه يكي از معاونتهاي وزارت كشور هست اومد و خيلي از موضع بالا و با منت گفت كه نه برگه شما انساني و در يك اقدام انساندوستانه اينجا پذيرفته شده ايد و كسي كه با اين استاتو باشه اجازه كار نداره ولي با اين حال دولت آلباني داره تلاش ميكنه ببينه در آينده واسه شما ميتونه كاري بكنه و ….. و بهش گفتم كه خب اينجور كه شما ميگين ما تنها تو اين كشورفقط حق نفس كشيدن داريم.
من باب اطلاع شما الان اكثر نفرات دارن ميرن وكار سياه انجام ميدن يعني بدون مجوز كار دارن ميرن كار ميكنند كه هم حقوق كمتري بهشون داده ميشه ويا گاها داده نميشه و مورد سوءاستفاده قرار ميگيرن و از اونطرف هم از داخل فرقه دوستان سابقمون واسمون پيام ميفرستن كه آره اينجا هر روز مسئولين فرقه ميان با آب وتاب بريف سر وضعيت شما ميخونند و با جست و خيزهاي بسيار ميمون واري ابريشميچي و امثالهم شروع ميكنن به گفتن اينكه بله ديگه رمسا بسته شده و كميساريايي ديگه وجود نداره و جداشده ها آواره كوچه وخيابون شدند و …. پولي ندارند و … كه البته ازداخل فرقه هم به ما ميگن كه همه ميدونند كه اين بريفها رو واسه ما نميخونند كه از موضوعات آگاه باشيم در واقع غير مستقيم دارند به نفرات ميگن اگه قصد جداشدن داري از فرقه بيرون خبري نيست و …. و الان همون بمبستي رو كه فرقه ميخواست لااقل تا اين نقطه ايجاد كرده حتي نفراتي كه ازفرقه پول ميگيرند درسته كه اين افراد از فرقه پول ميگرفتند ولي خب خدمات رمسا شامل داروي رايگان و خدمات دندانپزشكي و چشم پزشكي و ….. خيلي كمك كننده بود و الان كه اين خدمات قطع شده فرقه يك قرون به مستمري نفراتش اضافه نكرده و اين نفرات كه وضعيت نامناسبي افتادند وفرقه كثيف هم كه ككش نميگزد چون داره انتقام خودش رو ميگيره چون اينا همه خائنين به انقلاب خواهر مريمشون هستند و نفرات ماهم كه وضعيتشون روشنه كه مريم رجوي ميگفت كه گلوله آخر رو واسه ايناگذاشتيم كه رژيم هم سرنگون نشد ولي اينا رو …..
ماهم تا جايي كه امكان داشته اطلاع رساني كرديم و به همه جا مراجعه كرديم به تمام مقامات نامه نگاري شد حتي به خود سفارت آمريكا مراجعه كرديم كه متاسفانه همه درها تا الان بسته شده اينجا افراد در وضعيتي هستند كه بعد از چند سال نه اجازه كار نه اجازه مسافرت و …. حتي يك برگه اقامت كه ميخوان واسه نفرات به روز كنند شايد يك ماه نفر رو از كار وزندگي ميندازند. هدفشون هم كاملا مشخصه از وزارت كشورو سكرت سرويس و …. بارها به ما گفته اند كه شما نبايد اينجا بمونيد به نفعتونه كه از اين كشوربرين و…. و ما حتي به كميساريا هم گفتيم اگه دولت آلباني نيمخواد و يا در توانش نيست ما رو بپذيره خب كميساريا كه مسئول پرونده ماست ما رو به سفارتهاي ديگه معرفي كنه يا نه اگه هم نميكنيد اصلا ما رو ريجكت كنيد به عراق ما ازخير اين اروپاي شما گذشتيم كه زير بار اين موضوع هم نرفت. ما حتي به وكلا هم مراجعه كرديم ميگن ما اصلا تا حالا چنين وضعيتي نديديم كه واسه يك پناهنده ايجاد كنند كه كاملا مشخصه كه اين چيزي نيست جز حاصل يك زد و بند كثيف و رذيلانه اي كه اين فرقه با بخش فاسد اين كشور انجام داده تا انتقام كشي هاي خودش رو از نفرات جدا شده بكند.
ادامه اين گفتگو را مي توانيد در ويديوي زير را مشاهده كنيد
///////////////////
حسن حیرانی: ارتش سایبری مریم پاک رهایی ، مجاهدین خلق (قسمت سوم)
تقریبا همه نفرات در سازمان حتی آنهایی که در کار فضای مجازی نبودند و کارهای جاری اعم از آشپزخانه یا غیره انجام می دادند حساب توییتر داشتند که هر شب دو ساعت با آن کار کنند و آنطور كه گفته مي شد شليك خودشان را در فضای مجازی به دشمن خدا وخلق داشته باشند. به طور کلي تقریباً میتوان گفت که در کل فرقه رجوی فقط در آلبانی چندین هزار حساب توییتر وجود دارد. ولی جالب اینجاست که علیرغم اینکه هر روز در دستور روزانه آمده بود که حساب های خواهر مریم را در فارسی ،انگلیسی، عربی و فرانسه بروید لایک بزنید و ريتويت کنید و کامنت بگذارید به این حسابها که مراجعه می کردیم ماکسیمم در حد چند صد ریتوییت داشت حتی یک دفعه به فرمانده مقرمان كه واقعا یک پست فطرت بی شرمی به نام “افشین ابراهیمی” بود گفتم و او …
ارتش سایبری مریم پاک رهایی ، مجاهدین خلق (قسمت سوم)
حسن حیرانی ، تیرانا ، سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 15.04.2019
6- تاثيرات اينترنت برارتش سايبری بلای جان فرقه رجوی شد
اگرچه بساط كار در اينترنت از آن وضعيت عجيب و غريب كه مثل زمان هوا خوری زندان، همه در بين آپارتمانها ول مي چرخيدند جلوگيری ميكرد و افراد سرشان گرم ميشد ولی اينترنت از بابتی چشم و گوش افراد را كه ساليان در يك مناسبات بسته و به اصطلاح استريل بودند را باز ميكرد و آنها چشمشان به تصاويری بطورخاص از ايران باز ميشد كه هرگز فرقه به آنها نشان نداده بود و تعاريف ديگری كرده بود و ذهنيت افرادش را آنطوری كه خواسته بود ساخته بود.
به هر حال ضوابط فرقه ای بر سيستم های كاری ساری و جاری ميشد. هر روز ضابطه ای و ….. از جمله گذاشتن یک اتاق مانیتورینگ که یک “افسر مانیتورینگ” صفحه نفرات را چک می کرد. گفته میشد این موضوع یک موضوع امنیتی است تا کسی حين كار “گاف” امنیتی ندهد تا مورد سوءاستفاده رژیم قرار بگيرد. در حالی که ما به انگلیسی چت می کرديم یا برخی به عربی و جالب اينكه آن نفری که در داخل اتاق مانیتورینگ بود که البته به صورت شیفتی بود، گاهی آنقدر بی سواد بود که حتی يك کلمه انگلیسی و عربی بلد نبود که بخواهد چك کند و نظر بدهد. خیلی وقت ها هم ديده بودم نفر يا همان به اصطلاح افسر مانيتورينگ چرت میزند. در یک اتاق که روی صفحه مانیتور 10 و يا 12 مانیتور باید چک بشه. من چند مورد برخورد کرده بودم با گزارش افسران اتاق مانیتورینگ که یک برگه خط کشی شده واسم نفرات برروی آن نوشته شده بود و اسم فلان نفر نوشته شده بود که مثلاً به دو عکس مبتذل داشته نگاه می کرده یا اینکه به یک کلیپ نامناسب نگاه می کرده یا اینکه یک آهنگ لس آنجلسی داشته گوش میکرده. گزارش های بسیار ارتجاعی و عقب مانده در اين فرمها پر ميشد. به هر حال هر چه جلوتر می رفتیم دستگاه شکل می گرفت و یک چهارچوب ارتجاعی تری ايجاد میشد.
کار در فضای مجازی از یک حالت گسترده به یك حالت كاملا تحت كنترل سران فرقه تبدیل میشد تا فرقه هم بتواند سودش را ببرد و مثلا نفراتش را سركار بگذارد و هم اينكه بتواند مانع از رشد فكری نفراتش بشود و خدای نكرده در فضای مجازی چشم وگوششان باز بشه. البته خودشان آنرا به “جيم” (مخفف جنسیت) يا همان مسائل جنسی ربط ميدادند و ميگفتند ضوابط ما همه از انقلاب برادران چيده شده برای سلامت ايدئولوژيكی خودشان لازم است اما كی بود كه نفهمه يا ندونه هدف تنها يك چيز بود و اون هم استمرار كودنيسم تشكيلاتي.
7- برنامه روزانه ارتش سايبری
سيستم فرماندهي فرقه روزانه دستور صبحگاهی در رابطه با شیوه کار ميداد. دستورهای صبحگاهی یک بخش ثابت و یه بخش متغیرداشت. بخش ثابت عبارت بود از لايک زدن تویيت کردن و ریتوييت کردن و کامنت گذاشتن بر روی حساب های فارسی، انگلیسی ،عربی و فرانسه مریم رجوی بود تا شماره ریتوييتها و كامنتهای مثبت به نفع مريم رجوی بالا بره. گفته ميشد هرکس با حسابهای خودش کامنت های احساساتی بگذارد که اینطور نشان بدهیم اینها انعکاسات و احساسات و عواطف مردم ایران نسبت به رئیس جمهور برگزیده!!! مقاومت ایران!!! است. اكانتها و يا حساب هایی که درست می شدند با عکسهای نفرات سازمان که قبلا کشته شده اند، یا سازمان آنها را به کشتن داده بود، درست میشد و هیچکس تقریباً حساب شخصی از خودش نداشت که با اسم و رسم خودش باشد.
بخش دیگر دستور که هر روز صبح می آمد، بخش متغیر آن بود که عبارت بود از یکسری لينك خبرهایی در سایتها توسط اسپانسرها یا دوستان به اصطلاح مقاومت علیه حکومت ایران مقاله نوشته شده بود یا در مطبوعات عربی یا در مطبوعات انگلیسی و نفراتی که عربی بلد بودند باید میرفتن روی آن ها به زبان عربی كامنت می گذاشتند و تعریف و تمجید میکردند. کسانی که انگلیسی بلد بودن همینطورباحساب هایشان بايد بر روی آدرس های انگلیسی رفته و براي مقاله هاي انگليسي کامنت انگلیسی می گذاشتند و به تعریف و تمجید از آن شخص نویسنده. به طور مثال اگر نویسنده مقاله جان بولتن يا توريسلی ويا مك كين ويا هر کسی دیگری كه بود. کسانی که هر دو زبان را مسلط بودند بر روی هر دو اینها می رفتند و كامنت ميگذاشتند. گاها اگر رادیو فردا خبری مثبت می زد یا خبری علیه حکومت ایران، همه باید می رفتند و کامنت مثبت میگذاشتند و اگر خبری علیه سازمان بود همه باید می رفتم و با جملات اعتراضی و بد و بیراه به رادیو فردا ابراز انزجار می كرديم.
خلاصه این یک بخش سازمان یافته بود که اين كار ها را میکردند. نفرات چندین جیمیل بايد باز میکردند باهر حساب جیمیل یک کامنت برای آن خبر که در دستور آمده بود چه مثبت چه منفی باید میگذاشتند.علاوه بر این لیستی از حساب ها داده می شد که گفته می شد اینها حساب های مزدوران رژیم و خیلی از این حساب گاها انگلیسی یا عربی بودند. در هر حال ما باید میرفتیم و همه آنها را با تمام حساب های توییتر که داشتیم ریپورت و بلاک می کردیم تقریباً هر کس چند حساب توییتری داشت که به این صورت این کار را انجام میدادیم.
8- چند حاشيه جالب توجه در رابطه با ارتش سايبری
یک موضوع دیگر در اینجا جالب است كه در رابطه با آن صحبت کنم این است که تقریبا همه نفرات در سازمان حتی آنهایی که در کار فضای مجازی نبودند و کارهای جاری اعم از آشپزخانه یا غیره انجام می دادند حساب توییتر داشتند که هر شب دو ساعت با آن کار کنند و آنطور كه گفته مي شد شليك خودشان را در فضای مجازی به دشمن خدا وخلق داشته باشند. به طور کلي تقریباً میتوان گفت که در کل فرقه رجوی فقط در آلبانی چندین هزار حساب توییتر وجود دارد. ولی جالب اینجاست که علیرغم اینکه هر روز در دستور روزانه آمده بود که حساب های خواهر مریم را در فارسی ،انگلیسی، عربی و فرانسه بروید لایک بزنید و ريتويت کنید و کامنت بگذارید به این حسابها که مراجعه می کردیم ماکسیمم در حد چند صد ریتوییت داشت حتی یک دفعه به فرمانده مقرمان كه واقعا یک پست فطرت بی شرمی به نام “افشین ابراهیمی” بود گفتم و او سرش را از خجالت پایین انداخته بود و گفت که چه کار کنیم آدما حساب های خواهر مریم را لايك و ريتويت نمیکنند. یا حتی علیرغم اینکه گفته می شد که مثلا پیام رهبر مقاومت به مناسبت قیام در یوتیوب را بروید “شیر” کنید یا اینکه آن را لايک بزنید، از چند ده لايك بالاتر نميرفت يا حتي ویدئوی پيامهای رجوی واقعا عدد افتضاحی در حد يك رقم و دو رقم داشت. یک سرگرمی جالب تری هم که داشتیم این بود كه ميرفتیم و در حساب مریم رجوی در حساب فارسی كامنت های آنرا را چک میکردیم کامنتهای منفی زیادی وجود داشت كه نشان از انعکاسات اجتماعی جامعه ایران و قضاوتی که در رابطه با این فرقه کرده اند را نمايانگر بود. به آن حساب ها هم که مراجعه می کردیم حساب های “فیک” (تقلبی) نبودند. با اسم و رسم مشخص كه معلوم بود نفر صاحب سبک و ایده است و یک حساب مجازی و ربات نیست.
ما در حین کار در اینترنت حق نداشتیم کار دیگری انجام بدهیم کما اینکه گفته می شد که این امکانی که سازمان برای شما تهیه کرده برای جنگ شما است. این همان کلاش شماست که دارید به دشمن شلیک می کنید که مدام باید روی همین صفحه سازمان کار کنید. رفتن شما به هر صفحه دیگر مثل این است که لوله سلاح را چرخانده ای به سمت دیگری و داری به جای ديگری شلیک می کنی. یا اگر به صفحه یا آهنگی گوش کنید که در دستگاه جامعه عادی باشد شما دارید به انقلاب خواهر مریم شلیک میکند. به هرحال اين فضای مجازی هم شده بود هم بلای جان ما که مدام باید حرف می شنيدیم از فرمانده ها و هم شده بود بلای جان سران فرقه چون افرادی که در احمقانه ترين فضای فكري و كودنيسم تشکیلاتی سازمان مجاهدین نگه داشته شده بودند در فضای مجازی کم کم داشتند دارای شعورو اندیشه میشدند و همین برای فرقه رجوی بلای جان شده بود.
این اینترنت و فضای مجازی شده توپ وتفنگی بی سمت و سو که مدام به در و ديوار و زمين وزمان تشكيلات داشت شليك ميكرد و يك جورايی بيشتر داشت به انقلاب ايدوئولوژيك مريم پاك رهايی و ارزشهاي سازمان پر افتخار!!! مجاهدين شليك ميكرد تا به دشمن خدا و خلق. در هر حال آینده دور و نزدیک نشان خواهد داد که آیا واقعاً با این تروریسم اینترنتی و پشت کردن به واقعیتهای اجتماعی ایران و به رسمیت نشناختن نسل جدید و اندیشه جدید نسل ایران و صاحبان این اندیشه میتوان به قدرت رسید یا نه.
من شخصا به عینه دیده ام که تمام تحلیل هایی که رهبران این فرقه ازحكومت ایران در رابطه با این که اين حاکمیت حاکمیتی است که هیچ اصلاحاتی و كوچكترين تغييري را در درون خود نمیتواند داشته باشد و بپذیرد و یا اینکه این حاکمیت حاکمیتی ارتجاع و اصلاح ناپذیر و غیره وقتی که دهه شصت ایران را با دهه ۷۰ و دهه هفتاد را با دهه ۸۰ دهه وهشتاد را با دهه نود قیاس می کنم می بینم که اگرچه که اشکالات بسیار زیادی در ایران هست که باید اصلاح شود اما آنچه را که این فرقه در رابطه با حاکمیت ایران تحليل و خط مشي نظامي خودش را برروي آن سوار ميكند دقیقا آيينه تمام نما و تعریفی از وجه درونی خود این سازمان است كه آن را به بیرون خودش نسبت میدهد گواه این حرف من این است که از روزی که وارد این فرقه شدم تا به امروز نزدیک به ۴۰ تا ۵۰ درصد ریزش داشته و کسی به آن اضافه نشده. نه تنها چهره ای از جامعه ایران چه ورزشی چه سیاسی چه اجتماعی و يا حقوق بشری به این سازمان اضافه نشده، بلکه حتی چندین نفر از چهرههای خودش در شورای به اصطلاح ملی!!! مقاومت و یا در درون مناسبات، تشكيلات فرقه را ترک کرده اند.
باشد تا با زمان بگذرد هر روز رسوا تر شوند و باشد تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
پايان
با تشكر حسن حيراني