ببینید خود مسعودرجوی اومد توی یکی ازصحبت هاش برگشت و گفت : که یکجا مرزسرخ ماست یکجا، ببین کل اشرف را ول کرد یکجا را ، گفت مرکز فرماندهی مرزسرخه، یعنی اگر حمله باشه ما اونموقع عاشورا اعلام میکنیم …خب ..خیلی از…ما گفتیم یعنی چی مثلا مقر مژگان پارسایی هست، نمیدونم مقرخدمت شما عرض کنم که صدیقه حسینی هست؟ مقر شورای رهبری هست؟ کجاست؟ یکسری ادمها که میدونستند میگفتند مقر49..من با این مهرداد بهره مند چون توی مقرخودمون بود یکبار صحبت داشتیم میکردیم ازلابه لای حرفهاش شنیدم که می‌گفت من ایمان دارم که مسعود رجوی اینجاست. گفتم یعنی چی..دیدم دست پاچه شد. گفتم منم فکر میکنم همینجاست یعنی مسعود رجوی جایی نرفته ..گفت حالا بین خودمان باشه ولی خیلی ازنفرات میدونستند که مسعود رجوی توی اشرف است ..مسولین بالا خبر داشتند ولی پاینیها خبر نداشتند ..خب این خب خودشم عنوان کرده بود تولابه لای حرفهاش گفت یکجا مرزسرخه  یعنی عاشورا اعلام میکنم ..ببین شما یک شناختی ازمسعود رجوی داشته باشید ..مسعودرجوی جون ادمها براش مهم نبودکه خودش میگفت که جونتون، خونتون ، نفستون، زندگیتون ، همه چیزمال منه شما هیچ حقی ندارید و فقط یک حق دارید که باید بپردازید.

مصاحبه سبحانی با سیاوش رستار ـ آیا مسعود رجوی در داخل قلعه اشرف بود؟ قسمت پنجم

لینک به قسمت قبلی

مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای سیاوش رستار آخرین عضو جداشده از مجاهدین در آلبانی

مصاحبه سبحانی با سیاوش رستار ـ آیا مسعود رجوی در داخل اشرف بود؟ قسمت پنجم

محمد حسین سبحانی : ببخشید سیاوش جان قبل ازاین که به این بحث برسیم . شما گفتید که مسعودرجوی میامد پیام میداد. اولاچه شکلی بود؟  آیا خودش حضور داشت؟ آیا همه ادمها راتوی سالن اجتماع سالن اصلی اشرف جمع میکردند و نوار صحبت‌های وی را می گذاشتند ؟ یا نمیدونم هر مرکزی جداگانه براشون پخش میشد؟ استنباط خودت چی بود ایا فکر میکردی مسعودرجوی در اون موقع توی اشرف بود؟ استنباط اون موقع را بگی نه برداشت الانت را؟

سیاوش رستار: ببینیدمسعود رجوی تواشرف بود.

محمد حسین سبحانی : یعنی الان هم فکرمیکنی اون موقع مسعود رجوی داخل اشرف بود؟

سیاوش رستار : بله چرا من دارم این حرف را میزنم ، ببینید خود مسعودرجوی اومد توی یکی ازصحبت هاش برگشت و گفت : که یکجا مرزسرخ ماست یکجا، ببین کل اشرف را ول کرد یکجا را ، گفت مرکز فرماندهی مرزسرخه، یعنی اگر حمله باشه ما اونموقع عاشورا اعلام میکنیم …خب ..خیلی از…ما گفتیم یعنی چی مثلا مقر مژگان پارسایی هست، نمیدونم مقرخدمت شما عرض کنم که صدیقه حسینی هست؟ مقر شورای رهبری هست؟ کجاست؟ یکسری ادمها که میدونستند میگفتند مقر49..من با این مهرداد بهره مند چون توی مقرخودمون بود یکبار صحبت داشتیم میکردیم ازلابه لای حرفهاش شنیدم که می‌گفت من ایمان دارم که مسعود رجوی اینجاست. گفتم یعنی چی..دیدم دست پاچه شد. گفتم منم فکر میکنم همینجاست یعنی مسعود رجوی جایی نرفته ..گفت حالا بین خودمان باشه ولی خیلی ازنفرات میدونستند که مسعود رجوی توی اشرف است ..مسولین بالا خبر داشتند ولی پاینیها خبر نداشتند ..خب این خب خودشم عنوان کرده بود تولابه لای حرفهاش گفت یکجا مرزسرخه  یعنی عاشورا اعلام میکنم ..ببین شما یک شناختی ازمسعود رجوی داشته باشید ..مسعودرجوی جون ادمها براش مهم نبودکه خودش میگفت که جونتون، خونتون ، نفستون، زندگیتون ، همه چیزمال منه شما هیچ حقی ندارید و فقط یک حق دارید که باید بپردازید. .جون خودش براش مهم بود ازاونجا که میگه همتون فدا می شید بخاطر من خب خودش بوده دیگه خودش مستقیم بوده .

محمد حسین سبحانی :خب اگر اجازه بدهی من می خواهم این استدلال شما راسیاوش جان به چالش بکشم. خب شاید مسعودرجوی درواقع میخواسته وانمود بکنه که من پیش شما هستم ، من از صحنه فرار نکردم و به این ترتیب در واقع انگیزه بیشتری به نیروهایش بدهد ، وگرنه من که خودم یک عنصرحفاظتی بودم و در ستاد حفاظت جز افراد حفاظت مسعودرجوی بودم خب این یک نقض اصول امنیتی وحفاظتی است. چونکه خیلیها ازسازمان جدامیشوند همون موقع ها خیلی جداشدند. چرا مسعود رجوی باید این اشارات را بکنه که توی اشرف است ؟ یعنی این پیش بینی را نمیکنه فردی ازتوی اشرف جدابشه و بره بیرون و به هردلیلی مطرح بکنه . همانطورکه من ازشما مصاحبه میکنم ازاونم سوال بشه واون بگه که بله مسعودرجوی در اشرف است خب این یک نقض اصول امنیتی وحفاظتی ازسوی مسعودرجوی است ..آیا به نظرت این استدلال منطقی ترنیست که رجوی وانمود میکرده که اونجاست که هم درواقع هم فرارازصحنه را توجیه بکنه وهم درواقع به قول معروف امنیت خودش را در یک کارفریب انجام بدهد..این استدلال من چقدرمیتونه منطقی باشه به نظرشما ؟

سیاوش رستار: ببیند من منظورحرف شما را متوجه میشم ، شما مثلا میگید که این استدلال مثلا منطقی باشه مسعود رجوی فریب داده ولی من میگم انیجوری نیست…چرا؟ چون ببین اگر خود مسعود رجوی اونجا نبود اشرف و تخلیه میکرد..خب مسعودرجوی جایی نداشت بره خب همه دنبالش بودن..مسعودرجوی بهترین جاییکه میتونست قایم بشه تو نفرات خودش وتوی اشرف بود. اشرف مکانی بزرگ وجایی بود که سالیان استفاده کرده بودند. خب همین مقر49 که داریم میگیم ببینید چیزی ساخته بودند که خود دولت عراق هم نشون داد ..خود تلویزیون سازمانم نشون داد، ضد بمب ، ضد موشک و کاملا حفاظت شده بود..هیچ کسی حق نداشت ..خیلی ازمسولین بالا هم حق نداشتند، آنجا بروند.ببینید تعداد ادمهای مشخص بلند میشدند و میرفتند. خب شما حساب بکنید که ببینید بوسیله اینترنت و دنیای متکامل امروز..یک ارتباطی ببینید یک سری ادمها ببینید دنبال یکسری ادمهاهستند خوب چطور ممکنه توی دستگاه اینترنتی ببینید فرضا آمریکا دنبال این بود که ببینید مثلا مسعودرجوی کجاست. یاکشورهای دیگه دنبال این بودند که مسعودرجوی کجاست. ایران دنبالش بود مسعودرجوی کجاست. پس چطورنمیتوانستند ردیابی بکنند . ولی مسعود ازکانال داخلی استفاده میکرد. کانال داخلی و نمیتونستند کنترل کنند. ارتباطاتی بود که سالیان کارکرده بودن روش ادمهای متخصص بودن پولم خرج کرده بودند پول هنگفتی هم خرج کرده بودند که اینکارو بکنند. الان شما توخبرها می بینید  که فرضاً دولت عربستان یا جاهای دیگه کمک مالی کرده بودند به این پولهای هنگفتی ازصدام گرفته بود. مدرکهایی که مسعودرجوی نشان میده اقا من اینوفلان کردم نه اینجوری نیست ..تو دوزار دادی نمیدونم ماشین گرفتی ولی ببین امکانات دراختیارت گذاشته بودند خب همه رقم امکاناتی توداشتی چطوراین پولهای کلان چیزهایی که درمیاد ببین یکسری حرفهااست خب من چیزه دقیقش را نمیدونم و خب اطلاعات چندانی ام ندارم ولی چیزی که خودم میفهمم اینکه بلاخره خب این پول ازکجا میاد..این درامد هنگفت ازکجا میاد؟خب مسعودرجوی شما میگید باشه خب اونجا نبوده یا جای دیگه رفته بوده؟ کجا رفته بود..ببین این دلیل منطقی نیست ..ببین امن ترین جا برای مسعودرجوی اشرف بود.ببین بخاطرخودشم نمیخواست اشرف را تحویل دولت عراق بدهد. دولت عراق و به اصطلاح سازمان ملل مجبورش کردند که اشرف را بده یعنی با زوروضرب انداختنش بیرون.

محمد حسین سبحانی : باشه ، ما بحثمون را در مورد اینکه مسعودرجوی توی اشرف وجودداشته یا نداشته دراینجا به اصطلاح بقول معورف یک..توقفی بهش میدیم..میتونیم این بحث را با شما بعدها ادامه بدهیم. خب شما گفتید که مسعودرجوی گفتش که من فکر میکردم هزارتا کشته بشود و به همین خاطر تبریک می‌گفت و … شما از اینجا بحثتون را ادامه بدید که برسیم به اون نقطه ای که درواقع جلسات توجیحی یا اولین باری که متوجه شدید که خلاصه باید اشرف را ترک کنید .

سیاوش رستار: خدمت شما عرض کنم که مسعودرجوی در اون نشست گفتش که من انتظارداشتم بالای هزارنفرکشته بشوند، تبریک تبریک . بعد از این ماجرا ادمها  “واو” (پاسیو) شده بودند یعنی چی..دیگه سیستم بهم ریخته بود..ببینید دیگه کسی حرف مسعود رجوی را گوش نمیکرد..همه دنبال این بودند فرار کنند. زمزمه همه این بود..بابا جان چرا اینجا موندیم اخه..موندیم چه فایده دارد..برای چی موندیم؟ یا باشه بریم بجنگیم با اینها یا ازاینجا پاشیم بریم . میگفتند اقا هیچ کشوری مارا قبول نمیکنه. بعد بحث اتمام حجت شروع شد که اقا مجاهد بمونم ومجاهد بمیرم . گفتیم خب بابا جان ما مجاهد میمونیم ومجاهد هم می میریم..اقا هیچ کشوری قبولمان نمیکند.. ببینید تونشستهای که مثلا جانبی بودخیلی درگیریها بود..ارجمله خود من توی نشستها بلند میشدم صحبت میکردم..

محمد حسین سبحانی: توی نشستهای یگانی خودتان درگیری بود یا توی نشستهای بزرگترعمومی؟

ادامه دارد

مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای سیاوش رستار آخرین عضو