خاطرات رحمان محمديان از مهرماه در فرقه رجوی ـ قسمت اول
القصه، 26 مهر روز مبارک و عروج مریم خانم و یا بقول خودشان مریم رهایی را هر ساله جشن می گرفتند و خدا می داند که اعضاء را به چه کارهایی وامی داشتند تا این روز مثلا با شکوه تمام جشن گرفته شود و چه بیگاریها که از گرده افراد نکشیدند و همه هم میدانند که کمتر کسی راضی بود. این روز در سالهای اول اصلا رونقی نداشت و گاه مجبور بودند که نفرات را به بهانه فیلم سینمایی و تمهیداتی از این قبیل درسالن جمع کنند و به اجبار از نفرات بخواهند که چند نمایشنامه هم درست کرده و روی سن قسمت ها اجرا و مثلا جشنی گرفته باشند اما بعدها که تعدادی از بچه های خودشان و چندهوادار از خارج را به اشرف کشاندئد این روز را با روز 30 مهر یعنی روزی که مریم قجربازهم بی مقدمه، بی رای مردم رئیس جمهور خواندند ادغام و با نام هفته سیمرغ گسترش و مسابقاتی را بهمین نام یعنی جام سیمرغ ترتیب دادند که هم سرگرم کردن جوانترها بود و هم مثلا بزرگداشت سیمرغ خانم!!!
خاطرات رحمان محمديان از مهرماه در فرقه رجوی ـ قسمت اول
رحمان محمدیان ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 21.10.2019
برای کسانی مثل من که عمری رادر این فرقه بی ریشه گذرانده و دوران پوست انداختن و واگشت این فرقه را بچشم دیده اند یعنی شاهد سیر نزولی این فرقه به اسفل السافلین ضلالت و سردرگمی بوده اند؛ مهر ماه و حوادث آن طی سالیان متمادی حاوی خاطرات مختلف اما البته تلخ عدیده ای است.که بطور اجمالی به مرور برخی از آنان می نشینیم.
1)انتساب مریم قجربعنوان مسوُل اول فرقه:
انتخاب مریم قجر بعنوان مسول اول این فرقه با دستوری از بالا بوسیله جعلق رجوی؛ بدون اینکه بقیه اعضاء در هر سطحی که بودند حق اظهار نظر داشته باشند ویا قبلا اصلا چنین چیزی را بتوانند تصور کنند اما فقط با یک پیام از جانب مثلا فرمانده کل نیروهای انقلاب و رهبر عقیدتی اتفاق می افتد و بوسیله سلسله مراتب تشکیلات بقیه اعضاء وادارمی شدندکه با شور هیجان و این انتخاب را مبارک و خجسته بدانند وبه شادی وجشن بنشینند.
در همین پیام است که رجوی خود را رسما رهبر عقیدتی مجاهدین می نامد و بعدا هم دربوق و کرنا کردند و به آن دامن زدند که آره همه پیروزیها !! با رهبری مسعود میسر شده است و از عالم و آدم ؛ جدید و قدیم نسخه آوردند که هیچ جنبشی بدون رهبری نبوده و اصلا بدون رهبر عقیدتی نمی شود کاری کرد و رهبر عقیدتی همان مسعود رجوی است و چنین و چنان؛
همه شاهد بودند که بعدها مریم قجر «مسعود جانش» را خلیفه و حجت خدا بر روی زمین ونایب امام زمان و واجب الاطاعه می گفت.
القصه، 26 مهر روز مبارک و عروج مریم خانم و یا بقول خودشان مریم رهایی را هر ساله جشن می گرفتند و خدا می داند که اعضاء را به چه کارهایی وامی داشتند تا این روز مثلا با شکوه تمام جشن گرفته شود و چه بیگاریها که از گرده افراد نکشیدند و همه هم میدانند که کمتر کسی راضی بود. این روز در سالهای اول اصلا رونقی نداشت و گاه مجبور بودند که نفرات را به بهانه فیلم سینمایی و تمهیداتی از این قبیل درسالن جمع کنند و به اجبار از نفرات بخواهند که چند نمایشنامه هم درست کرده و روی سن قسمت ها اجرا و مثلا جشنی گرفته باشند اما بعدها که تعدادی از بچه های خودشان و چندهوادار از خارج را به اشرف کشاندئد این روز را با روز 30 مهر یعنی روزی که مریم قجربازهم بی مقدمه، بی رای مردم رئیس جمهور خواندند ادغام و با نام هفته سیمرغ گسترش و مسابقاتی را بهمین نام یعنی جام سیمرغ ترتیب دادند که هم سرگرم کردن جوانترها بود و هم مثلا بزرگداشت سیمرغ خانم!!!
حتما افراد بیاد دارند که اعضای اصلی شورا یا مخالف بودند و یا ناچار سکوت کردند و البته در آن شرایط روی حرف این جعلق رجوی هم حرفی نمی توانسنتد بزنند؛ و می گفتند که به خواهر مریم حسودی می کنند. بقول رجوی شورا بهانه و سپر ما برای بستن دهن بیرونی هاست وگرنه چه شورایی؟
قبلا هم انبوهی از اعضای فرقه و افراد وابسته به خودش را وارد شورا کرده بود که در هر رای گیری ظاهری بقول خودش بیرونی ها قانع کند که در شورا رای گیری است و اکثریت مطلق هم رای دادند و از من نبود! من فقط پیشنهاد دادم، و چه کسی می توانست که وقتی که رهبر عقیدتی حرفی بزد، همه باید اطاعت کرده و شک به آن کفر و نا بخشودنی است.
اما داخل مناسبات کسی به این اعتقاد نداشت و کسی اصلا حاضر نبود در این باره صحبت کند و آنرا بیاد بیاورد.
اگر از طرف بالا گاه وبیگاه در این باره نشست نمی گذاشتند که اعضائ می بایست از مزایاو برکات این انتساب داد سخن بگویند (و وای بحال کسی که نگوید)بیاد کسی نمی آمد و می خواستند که فراموش کنند چون دل خوشی از این شامورتی بازیها نداشتند.
بهرحال رجوی با این ترفتدها مریم جانش را در راس امور گذاشت و خود شاهانه برکرسی رهبری تکیه داد و سازمان را که بهمت تعدادی دیگرشکل گرفته و بقیه هم عمری را صرف آن کرده بودند بی رقیب بنفع خود و همسرش مصادره کرد وهرکس هم صداش در آمد سربه نیست ویا بزورواداربسکوت شده و به حاشیه رانده شد (داستان مرگهای مشکوک داخل فرقه از قبیل زرکش و ماجرای فرمانده فتح الله) و سازمان شد سازمان مسعود ومریم زوجی که دست در خون فرزندان ایران و حتی اعضای سازمان خود شان دارند و اینروزها دری از خیانت و وطن فروشی نیست که نزده باشند.!
رحمان محمدیان – تیرانا – مهر 1398
_______________________________
دسته: انتخاب سردبیر
مالک بیت مشعل: خیمه شب بازی های فرقه مجاهدین چند 10 نفره شده اند
فرقه مجاهدین باز هم یک تظاهرات ۱۰ و۲۰ نفره در آمریکا همراه با اجلاس عمومی سازمانملل متحد راه انداخته است که اتفاقا بر عکس دفعه های قبل نتوانسته در آمریکا تمشاچی اجاره ای […]
غلامعلی میرزایی: خبر اخراج بولتون
بخاطر همین است که این عنصر چنگ طلب از سیاست فقط این را یاد گرفته که کت شلوار بپوشد وحرفهای نامربوط بزند که تنها خریدارش هم فقط همین فرقه رجوی است […]
رحمان محمدیان: ۱۵ شهریور 1344 و رویکرد فرقه گرایی و تروریستی رجوی
این فرد یعنی مسعود رجوی با استفاده از فضای ایجاد شده بعد از انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران و میل وافر جوانان به استقلال و رفاه اجتماعی انبوهی نیروهای جوان […]
گفتگوی محمد حسین سبحانی با حسن حیرانی قسمت سوم: آیا رجوی توانسته زندان اشرف 3 در آلبانی را برای مغزشویی آماده کند؟
در رابطه با بردن نفرات به مزرعه حيوانات یا همان زندان اشرف 3 ، رجوی مدعي بود كه ضرورت اين دوران است و خود ابريشمچي در نشست ميگفت اينكه ما […]
هادی ثانی خانی : فرقه رجوی ، مجاهدين خلق، و یاوه گوییهایش
بعضی مواقع به خودم میگویم خدایا در چه فرقه ای بوده ام که تمام کارهایش و اخبارش را با سانسور پیش میبرد مگر مردمی وجود ندارند که این واقعیتها را […]
محمد عظیم میش مست: بالاترین خطر برای فرقه مجاهدین در آلبانی شعله کشیدن عشق و عاطفه است
بعد ازتحمل محدودیت ها محرمیت ها وفشارهای روحی وروانی بیشمار نوبت اعزام من به کشور آلبانی فرا رسید. فکر کنم یک اکیپ پنجاه نفره بودیم چندین بار توجیه شدیم مسولین […]
غلامعلی میرزایی: به بهانه کار در اروپا ولی اسارت در عراق و قلعه اشرف
البته رجوی ، سرکرده فرقه مجاهدین خلق ازاین بحث چند هدف را پیش می خواست ببرد . یک اینکه رقابت و چشم وهم چشی بین نفرات بیندازد وهمه را چند […]
رحمان محمدیان: رجوی و فرقه مجاهدين خلق در آلبانی بازهم بور شدند
بیاد دارم وقتی که قبل از بسته شدن رمسا و خدمات کمیساریا به جدا شدگان با کارمندان کمیساریا دیدار و به کارشان اعترض می کردیم، رک و روشن بمن گفتند […]
غلامعلی میرزایی: دريافت اجازه كار در آلبانی – تلاش بی وقفه اعضای جدا شده از فرقه مجاهدين خلق جواب داد
به وزارت کشور هم مراحعه کردیم اصلا نمی پذیرفت که ملاقات کند وحرف ماها را بشنود.تا اینکه حدود سه ماه پیش کمیساریا که یک ارگان بی طرف باید باشد در […]
عظیم میش مست: شکست خفتبار برای رجوی ، دولت آلبانی بر خلاف تمایل رجوی به اعضای جداشده در آلبانی اجازه کار داد
تحت تاثیراقدامات وفشارهای فرقه مجاهدین خلق ، دولت آلبانی ازهرگونه کمکی به جداشدگان خودداری میکرد به این امید که جداشدگان را نا امید وتحت فشارواداربه ترک آلبانی کند چراکه این […]
گفتگوی محمد حسين سبحانی با حسن حيرانی از اعضای جداشده از مجاهدين خلق در آلبانی
فکرکنم شما یکی ازنکات خیلی مهمی را که بعد ازجدایی ازسازمان مجاهدین اعلام کردید و در مورد آن افشاگری کردید یک روشی بوده که درسازمان مجاهدین خلق بوده و آن […]
مالک بیت مشعل : سوالی از فرقه مجاهدين که هنوز جواب نگرفته ام
یك روز در دریاچه ی نور اشرف بودیم که تعطیلات عید بود و وقتی افراد مقر هاي مختلف مي آمدند طوري محل استقرار را برنامه ريزي مي كردند که حتي […]