دسته: همه مطالب
رضا مزگی نژاد: فرقه رجوی در مرداب
باید به فرقه وطن فروش گفت اخر مگر اینجا عراق است که بتوانید هژمونی خودتان را با دولت دست نشانده صدام حسن پیش ببرید و برای خودتان حکومت راه بیندازید؟ […]
خلیل انصاریان: جیغ بنفش رجوی از صدور کارت شناسایی برای قربانیان و نجات یافتگان
شامه ضد انقلابی فرقه رجوی در چنین شرایطی قوی است و مسئولین فرقه تجزیه و تحلیل کرده و چندین نشست گذاشته اند ونتیجه گیری کرده اند که اگر به اعضاء […]
رضا اسلامی: ماهیت ضد بشری رجوی در رابطه با دانش آموزان و دانشجویان ایران
رجوی به خاطر اینکه مدارس در ایران باز شده عصبانی و ناراحت بود. اول که مدارس را بعلت ویروس دیر تعطیل کردند شعار میداد که آهای داد وبیداد رژیم با […]
خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق : روزهای سیاه ـ قسمت پنجم
وقتی که ایستادیم بازرسی بدنی شدیم بعد همه وسائل ما رو بیرون بردن و برگرداندن و همه جای اتاق را تفتیش کردند آن هم نه به آرامی بلکه با سرو […]
محمد سیدی: تبریک به آقای احسان بیدی که مقابل رجوی زانو نزد
تبریک به آقای احسان بیدی که مقابل رجوی زانو نزد محمد سیدی ، تیرانا ، تحریریه سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 24.10.2021 یکی […]
منصور براهویی: خاطرات تلخ من از فرقه مجاهدین خلق
عبدالله به من گفت صحبتهایی که دیروز با همشهریت کردی را داخل این برگه بنویس! من که بعد از پنج ساعت بدون خوردن یک لیوان آب بشدت تحت فشاربودم از روی […]
رحمان محمدیان: خباثت رجوی را پایانی نیست!
داستان از این طرف که نگاه می کنیم بسیار عجیب است ! خانواده ای بعد طی مراحل قانونی و کلی دوندگی به امید دیدار دلبند خود از این کشور تقاضای […]
وحشت رجوی از صدور کارت شناسایی برای قربانیان فرقه مجاهدین خلق
در هر صورت در هفته های آینده باید صدور کارت شناسایی بیومتریک صادر بشود ، چون یکی از تعهدات دولت آلبانی طبق توافق با اتحادیه اروپا می باشد که هیچ فرد خارجی در این کشور […]
غلامرضا شکری: ضربه ای دیگر بر پیکر پوسیده فرقه رجوی
تا قبل از رفتن ترامپ این فرقه مدام توی بوق میکرد- که صداش همه را داشت کر میکرد – که دیگر تمام است جنگ شروع میشود وچنین وچنان می شود […]
جدایی آقای رفیق دهقان ، با سابقه تشکیلاتی هفده سال ، از فرقه مجاهدین خلق
بعدازظهر من با یک ماشین وان به مقر اشرف و مستقیم به یک اتاق بردند فردی بنام آیدین من را تحویل گرفت و به من یک لباس فرم نظامی و […]
خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت نهم
… شب شده است ومن نگهبان هستم که صدای پایی می شنوم اما صدا از پشت است نه از سمت عراقیها و رودخانه. خودم را آماده میکنم ولی از لابلای […]
مالک بیت مشعل: سال سرنگونی!
بعد از اتمام حرفهای نفرات دست چین شده، مسعود میکروفون را در دست گرفت و شروع به مخ زدن کرد. او گفت من نگفتم بعد از دوسال و نیم سرنگون […]