احسان بیدی: مسعود رجوی می گفت چرا در 19 فروردین 1390 خون کم دادید؟
اما در روز درگیری و قتل عام از قبل طراحی شده توسط رجوی همه چیز انطوری که او میخواست پیش نرفت، هوشیاری دولت عراق صحنه را عوض کرد تا جاییکه با مدارای اولیه خود تعدادی هم زخمی داده بودند ، اما پلیس عراق نیز نتوانست تا آخر ماجرا به این ترتیب پیش برود و در مراحل آخر در دام رجوی افتاد. یادم میاد که رجوی چند ماه بعد از این کشتار که تیرش به سنگ خورده بود دریک نشست جمعی داد و فغان سرمیداد که چرا خون لازم را ندادید؟ اگر چه سرفصل 19 فروردین 1390 متاسفانه منجر به ریختن خون تعدادی از رفقا و دوستان ما شد ، خود من در صحنه تیر خوردم و زخمی شدم و بسیاری دیگر. اما در نهایت مسیری را باز کرد که زمینه های خروج سازمان از اشرف را موجب شد.
مسعود رجوی : چرا در 19 فروردین 1390 خون کم دادید؟
حقایق ناگفته ازجنایت رجوی درقتل عام 19 فروردین 90 در اردوگاه اشرف در عراق
احسان بیدی، تیرانا ، سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ، ایران آزادی ـ 11.04.2019
درست 7 سال پیش درعراق در ارودوگاه کمپ اشرف بودکه مسعودرجوی تابلوی دیگری از جنایت های خود را رقم زد و این سرفصلی بود که بعد رجوی مسیر قتل عام مخالفین درون سازمانی را در 10 شهرویور 92 رقم زد.
یادم میاد اسفند سال 90 بود که چند روز نشست با مسعودرجوی همه ارتش داشتند و شرایط سیاسی عراق خیلی درهم برهم بود و صدالبته نبود بینش و اگاهی و تحلیل و خرد رهبری در مسعودرجوی باعث باتلاق اردوگاه اشرف شده بود و دخالت درامور عراق انچه مسعودرجوی درپی ان بودتا تمامی طرح وبرنامه اش پیش برود برای کشتار و قتل عام توسط مسعودرجوی مهیا بود.
رجوی دران نشست گفت که درگیری درسال آینده امکان پذیر است و مدعی بود که دولت عراق قصد دارد به اردوگاه حمله کند و تمامی ما را دستگیر و بکشد!!
بنابراین برای تمامی اعضا وساکنین اردوگاه اشرف بارز بود که بوی خون میاد و رجوی یک بازی دیگر با جان نفرات را آغاز کرده است. اعضای سازمان همه غافل بودند و از اخبار روز مطلع نبودند، به جز رجوی و عناصر نزدیک به وی . چرا که بعد ها معلوم شد که دولت عراق به سازمان مجاهدین، مسولین آمریکایی و تمامی ارگان های بین المللی و کمیساریا اعلام کرده بود که قصد گرفتن بخشی از اراضی کشاورزی پادگان بزرگ اشرف را دارد.
یک ترس و وحشت یادم میاد درتمامی اعضا بود و در چشمان همه میشد این را خواند که مسعودرجوی باز نیاز به نوشیدن و ریختن خون داره و مریم رجوی نیاز داره تا برای خوش رقصی برای اربابانش اخبار را تحت الشعاع مسائل اشرف قرار دهد.
یادم میاد آن سال چیزی بعنوان عید نبود و حین عید وبازدید چنان نفرات به هم نگاه میکردند که گویا فردایی نیست و حرف ها و ناگفته هایشان را برای یکدیگر بازگو می کردند و میگفتند اگر تو زنده ماندی به خانواده ام بگو و وصیت های خودشان را اینطوری عنوان میکردند.
توطئه کشتار و قتل عام توسط مسعود رجویبه کمک پلیس عراق ازقبل رقم خورده بود . ناپدید شدن نفرات از همه مقرها که بعدها درصحنه قتل عام دیده شدند که رجوی نفرات زبده را اماده ودست چین کرده بود بعنوان یگان های ضرب و شتم و آموزش های عملی برای ساخت سلاح های سرد تیز و برنده را در کارگاه های آهنگری سازمان آغاز کرده بودند.
یادم میاد تمامی ارتش در اردوگاه دست خوش سازماندهی شده بود. رجوی دستور تشکیلاتی داده بود که نفرات مهم و بچه های خودشان را طوری سازماندهی کنند که در روز درگیری و قتل عام درصحنه نباشند. او دستور داده بود که ازنفراتی درصحنه بهره بگیرند که بیشتر معترضین و منتقدین رجوی بودند تا در عمل خود را اثبات کنند.
رجوی دستور داده بود که با تحریک کردن و ایدئولوژیک کردن صحنه ، شرایط را به مانند عاشورای حسینی جلوه دهند و روی روان و مغز نفرات کارکنند تا نفرات دست چین شده برای انجام عملیات های ایذایی و خوابیدن زیر زرهی آماده شوند. همچنین او دستورداده بود که تمامی زنان درمناطق امن و دربیمارستان ها مخفی شوند و قرار بود که نفراتی که از قبل اموزش دیده بودند نفرات عراقی را خلع سلاح و دست به کشتار نفرات عراق و همچینین مخالفین خودش بزنند.
اما روز موعود رسید، آن روز آمد و تمامی نقشه های مسعودرجوی را نقش براب کرد. یادم میاد که شایعه و خبر هایی ازستاد رهبری رجوی درز کرده بود که رجوی دنبال رقم کشتار بالای 1000 نفر است و از قبل به ستاد تبلیغاتش پیام داده بود که سریع این کشتار را رسانه ای کنند. براساس این خبر رجوی دنبال آن بود که با تحریک کردن نیروهایی عراقی دست به جنایتی بزند تا طرف حساب خود را کلاه آبی ها بکند و آنها به جای دولت عراق حفاظت از پادگان اشرف را دنبال کنند.
با امدن مک کین به عراق برای همه اعضای سازمان مسجل بود که ارباب رجوی بمانند حضورش در 6 و 7 مرداد و دیگر درگیریهایی که دراردوگاه اشرف بود یک نقشه حساب شده ای است وماها بازیگران این نمایش خونین هستیم
اما در روز درگیری و قتل عام از قبل طراحی شده توسط رجوی همه چیز انطوری که او میخواست پیش نرفت، هوشیاری دولت عراق صحنه را عوض کرد تا جاییکه با مدارای اولیه خود تعدادی هم زخمی داده بودند ، اما پلیس عراق نیز نتوانست تا آخر ماجرا به این ترتیب پیش برود و در مراحل آخر در دام رجوی افتاد.
یادم میاد که رجوی چند ماه بعد از این کشتار که تیرش به سنگ خورده بود دریک نشست جمعی داد و فغان سرمیداد که چرا خون لازم را ندادید؟
اگر چه سرفصل 19 فروردین 1390 متاسفانه منجر به ریختن خون تعدادی از رفقا و دوستان ما شد ، خود من در صحنه تیر خوردم و زخمی شدم و بسیاری دیگر. اما در نهایت مسیری را باز کرد که زمینه های خروج سازمان از اشرف را موجب شد.
احسان بیدی
البانیا _ تیرانا
_____________________________________________
دسته: انتخاب سردبیر
نامه سرگشاده اعضای نجات یافته از مجاهدین خلق در آلبانی به آقای فیلیپو گراندی رییس کمیساریای عالی پناهندگان
عالی جناب ، ما به عنوان پناهنده گانی که هر کدام بیش از بیست تا سال فعالیت سیاسی در عراق و آلبانی داشته ایم ، درخواست های خود برای خروج از […]
علی هاجری: ربات های اینترنتی سلاح سرنگونی فرقه رجوی !!
بعد از ورود به آلبانی برای رفع بیکاری و سرگرم کردن اعضای نگونبخت خود تعداد زیادی کامپیوتر دست دوم خریداری کردند و به هر فرد یک دستگاه کامپیوتر دادند. رجوی […]
غلامرضا شکری: چرا خروج ممنوع؟ افشای یک قتل درون تشکیلاتی دیگر در سازمان مجاهدین خلق، زنده یاد حمزه رحیمی
یک روز ظهر بود که نقی ارانی یکی از شکنجه گران فرقه مجاهدین خلق آمد و گفت دیگه تمامه میندازمت زیر زرهی تو داری دروغ میگی که گفتم بنداز زیر […]
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت پنجم
چرا که قرار بود در روشنایی صبح هم حمله کنیم .بعد از روشنایی صبح پیام آوردند که منتفی شده به دهلران برگردید. روزها در دهلران بودیم شبها با یک گردان تانک چیفتن […]
علی هاجری: دسترسی اعضای فرقه رجوی به رسانه های جمعی جرمی نابخشودنی
چرا رجوی که نشان و لقب آگاهترین فرزندان خلق را به اعضا خود داده است ولی در عمل همه را عقب مانده نگه داشته است؟ رجوی از عقب ماندگی اعضا […]
هادی ثانی خانی: سررسید 22 بهمن و بحران تشکیلاتی دیگر برای رهبری فرقه مجاهدین
رهبری فرقه مجاهدین ما و شما را حتی آدم حساب نمیکنند وذره ای به شما اعتماد ندارند فقط با ظاهر سازی به شما میفهمانند که شما نفرات انتخاب شده از بین […]
هادی ثانی خانی: در سازمان مجاهدین باید مثل یک ربات کوک شده باشی
ولی متاسفانه من ازروزی که واردشدم ازلحظه ای که وارد شدم تواین سازمان جز ریاکاری دروغ وبی اعتمادی ودوبهم زنی من چیزی ندیدم. نمونه اش همونه که گفتم به من […]
علی هاجری: سوز و گداز فرقه مجاهدین از افشاگری روزنامه اشپیگل
شما همه جا را فنس کشی ذهنی کرده اید و کسی حق آب خوردن بدون اجازه را ندارد ۰ فرقه انتظار دارد که همه چیز از قبل به او گفته […]
موسی دامرودی : خشم و هذیان گویی فرقه مجاهدین از نشر حقیقت توسط اشپیگل
آیا شما که در عراق بودید آموزش نظامی نداشتید و در هفته روزهایی را برای اینکار اختصاص نمیدادید و شیوه حمله و دفاع با کارد را تمرین نمیکردید؟ شما با […]
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت چهارم
بعد از دوهفته مارا اعزام کردند به شاه عبدالعظیم برای حفاظت از یک گردان توپخانه که از مراغه آمده بود .برای حفاظت قبر رضا شاه بطور مشترک که تاریخ ها […]
اعلام جدایی رسمی آقای غلامرضا شکری از فرقه رجوی در آلبانی
بعد از چند ماه دیگر با تهمت دیگری که از طرف فرقه مجاهدین مواجه شدم ،مستمري ماهيانه مرا قطع کردند، و بعد از آن کمیساریا پشتیبانی من را به عهده […]
احسان بیدی: مفهوم ” کپسول زمان ” در فرقه مجاهدین خلق از نگاه نشریه آلمانی اشپیگل
حتما باخبر شدید که نشریه معتبر آلمانی اشپیگل با تهیه گزارشی از زوایایی پنهان ، هر چند برای ما آشکار، مقر فرقه مجاهدین خلق به نام ” زندان اشرف 3 ” پرده برداشت و […]